زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

فیلم‌هایی در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۲۴ (TIFF)  

صفی یزدانیان

کانالی در یوتیوب هست که به گمانم موقتی‌ست و به‌تازگی تمام فیلم‌های جشنواره‌ی پارسال را در آن گذاشته‌اند. اسم فیلم‌ها را بالا و پایین می‌کردم‌ و یکی یکی یادم می‌آمد که به فیلم گلیزر دیر رسیده بودم و وقتی به فیلم نوری بیلگه جیلان رسیدم سالن پر شده بود و جا نداشت، یا بلیت تماشای دوباره‌ی روزهای کامل وندرس را پیدا نکرده بودم،…

داستان

اسما ابراهیم‌زادگان

بحران به صورت ناگهانی اتفاق می‌افتد، و بدل می‌شود به وضعیتی خطرناک که برای برطرف کردنش باید کاری اساسی کرد. بحران کامل نبودن. مادر کاملی نبودن. گیر کردن در چاله. پناه بردن به چاه. ساعت نُه شبِ یک روز تعطیل است. ایستاده‌ام در آشپزخانه و تماشا می‌کنم که آب سیاه و بدبوی فاضلاب چه‌طور با شتاب از زیر سینک بیرون می‌زند. حجم‌اش زیاد…

نوشته‌ی نیکول کراوس/ترجمه‌ی مجید اسلامی

  این فایل صوتی داستان «دیدن ارشادی» نیکول کراوس است، با ترجمه‌ی مجید اسلامی، با صدای مترجمش، که پیش‌تر متن مکتوبش در سال ۹۷ در این سایت منتشر شده. موسیقی: دایانا کرال، از آلبوم “All For You”   Majid Eslami · Seeing Ershadi final   Views: 182 مطالب مرتبط: «پست‌مدرنیسم» در سینما و هنرهای دیگر همچون در یک آینه‌ی تار شگرد و شهود…

درباره‌ی «تشریح یک سقوط» (ژوستین تری‌یه)

مجید اسلامی

عنوان تشریح یک سقوط عنوان تشریح یک قتل اتو پره‌مینجر (۱۹۵۹) را تداعی می‌کند. هر دو فیلم به‌اصطلاح «دادگاهی» هستند و به معمای یک قتل می‌پردازند. فیلم پره‌مینجر با مهارت زاویه‌ی دیدش را به شخصیت وکیل مدافع (جیمز استیوارت) محدود می‌کند و حتی قصه‌ را با تشریح وضعیت او شروع می‌کند (وکیل جاافتاده‌ای که شخصیتش با ماهیگیری و نواختن پیانو تعریف می‌شود و…

درباره‌ی «منطقه‌ی تحت نظر» جاناتان گلیزر

مجید اسلامی

فیلم گلیزر ربط چندانی به رمان مارتین امیس ندارد، فقط اسم و موضوع‌شان یکی‌ست. بر خلاف رمان، در فیلم از پیچ‌وخم‌های داستانی و خیانت و انتقام خبری نیست؛ نه زمان چندان جلو و عقب می‌شود و نه زاویه دید عوض می‌شود. فیلم ترجیح داده از وجوه دراماتیک و تنوع داستانی و روابط پیچیده‌ی شخصیت‌ها صرف نظر کند و عموما فقط بر خانواده‌ی «هس»…

به یاد زری خوشکام

صفی یزدانیان

من خانم زری خوشکام را بعد از انقلاب دیدم. اما او هنرپیشه‌ی قبل از انقلاب نبود. زندگی یگانه‌ای داشت که چند روز پیش تمام شد و تن‌اش و اسمش و تاریخش مال خودش بود. تاریخ شخصی ما مال خودمان است. فجایع تاریخی می‌توانند تاریخ ما را مچاله کنند و از هم بدرند، اما ما نه قبل از انقلاب‌ها یا سیل‌ها و جنگ‌ها به…

به بهانه‌ی تماشای «مکان امن» (یوره لروتیچ)

مهسا قنبرپور

«گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد». آدم این را که می‌خواند، آنی با خودش می‌گوید: کدام کار؟ کدام جان؟ کدام چوب به کار کدام چرخ افتاد که نشد؟ کدام گذشته در سر شاعر چرخید که کارِ یاد به جانِ گداخته کشید؟ اصلا کار دل اگر تمام شود خوب است یا اگر نشود که تمام شود؟ این یادآورِ نوای سرخوشِ اقبالِ…

داستان

مجید اسلامی

این داستان را سال‌ها پیش نوشته‌ام و در شماره‌ی ۲۰۰ ماهنامه فیلم (سال ۷۵) چاپ شد، و بعدتر آن را در وبلاگ «هفت‌ونیم» هم گذاشته بودم. یکی از عزیزترین نوشته‌هایم است. فکر کردم آن را بگذارم این‌جا، برای کسانی که آن را نخوانده‌اند، یا کسانی که از یادش برده‌اند. هر گونه استفاده از این داستان یا نقل آن به هر شکلی ممنوع است….

داستان

مهسا قنبرپور

  ساتوشی آن‌ طرف بلوار برَند شمالی رو‌به‌رویم ایستاده. یک دستش را به شکلی ناموفق سایه‌بان چشم‌ها کرده و دست دیگرش بند کیسه‌ی پلاستیکی قهوه‌ای‌-زرد قنادی پورتوز است. من هم این‌ طرف خیابان، یکی از همان کیسه‌ها دستم است و جلوی در قنادی میخکوب مانده‌ام. انگار جن دیده‌ایم. زل زده‌ایم به کیسه‌های هم. شاید به ‌هم. درست نمی‌بینمش. بین‌مان فاصله هست، حالا به…

گفت‌وگو با ویم وندرس به بهانه‌ی «روزهای کامل» و «آنزلم»

در میانه‌های یادداشت‌هایی بر شهرها و لباس‌ها (۱۹۸۹)، ویم وندرس فلسفه‌ای را درباره‌ی هنرش فاش می‌کند: «فیلمسازی یک‌جور شیوه‌ی زندگی‌ست که نیروی محرکش چیزی نیست جز کنجکاوی.» او که پیش‌تر به خاطر اقتباس‌اش از رمان پاتریشیا های‌اسمیت، دوست آمریکایی ‌(۱۹۷۷)، تحسین شده بود، کمی بعد از چهل سالگی بابت فیلم جاده‌ای پاریس‌تگزاس (۱۹۸۴) نخل طلا برد و با آسمان برلین (۱۹۸۷)، درامی درباره‌ی…

گفت‌وگو با ژوستین تری‌یه، کارگردان «تشریح یک سقوط»

الکساندرا شوارتز

تشریح یک سقوط فیلم فوق‌العاده و تازه‌ی ژوستین تری‌یه، کارگردان فرانسوی، با یک مصاحبه آغاز می‌شود. زنی در ویلایی واقع در دامنه‌های آلپ در فرانسه از راه می‌رسد برای مصاحبه با زاندرا وویتر (زاندرا هولر)، رمان‌نویسی که با شوهرش، ساموئل (ساموئل تس) و پسر نوجوان‌شان، دانیل (میلو ماشادو گرانه) زندگی می‌کند. زمستان است، اما فضای داخل ساختمان گرم است؛ زاندرا آرام، جذاب و…

فیلم‌هایی در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۲۳ -TIFF

صفی یزدانیان

نتیجه‌ی فیلم دیدن در جشنواره‌ها این می‌شود که بعدش که برمی‌گردی انگار فقط یک فیلم دیده‌ای. این برای کسی که چند سالی‌ست  فکر می‌کند هر فیلمی در عین حال فیلم دیگری هم هست، و فیلم‌ها به هم راه دارند، فرآیند بدی نیست. و وقتی آن کس خودش را منتقد سینما نداند کارش حتی آسان‌تر می‌شود چون خودش را در مقام کسی نمی‌بیند که…

سریال «جانشینی» و وجدانِ شکسپیری

صفی یزدانیان

فرانسوی‌ها می‌گویند: «بعد از هامفری بوگارت نباید بارانی پوشید.» منظورشان هم طبعا کاراکترهای بوگارت در فیلم‌هاست، مثل ریکِ کازابلانکا یا فیلیپ مارلوی خوابِ‌ گران یا سم اسپیدِ شاهین مالت. بر کسی پوشیده نیست که آن لباس نهایی که شخصیتِ فیلم به تن دارد معمولا حاصل تفاهم میان سلیقه‌ی بازیگر و کارگردان و طراح لباس و فیلم‌بردار و بقیه است. اما بوگارت خودش هم…

درباره‌ی «نگهبان شب» رضا میرکریمی

حامد ستاری

مهندس فرمان را می‌دهد دست رسول و گاز می‌دهد و روی تصویر (که فید می‌شود در سیاهی) می‌پرسد: «ترسو نباشی یه وقت؟» و رسول با پاسخش از همین­‌جا به جهان فیلم قدم می‌گذارد: «نه آقا برا چی؟ نمی‌ترسیم.» جهانی که با غلیظ کردن شدت رنگ زرد، در بافت تصویری‌­اش و لکه‌­های قرمز و آبی جابه‌­جا، قرار است ترسناک بودن و تلخی‌اش کم‌تر به…

درباره‌ی «کلمبو»

مجید اسلامی

بازبینی سریال‌های دوران کودکی (بر خلاف بازبینی فیلم‌های کلاسیک) معمولا نتیجه‌ی لذت‌بخشی ندارد. کم‌تر سریال دهه‌های شصت و هفتاد میلادی هست که جذابیت خودش را حفظ کرده باشد؛ این رنگ‌باختنِ جذابیت می‌تواند دلیل تکنولوژیک داشته باشد (مثل پیشتازان فضا و سرزمین عجایب)، یا سادگی بیش از حد داستان و تاکیدهای اخلاقی (خانه‌ی کوچک و آیرونساید)، یا موضوع دمده و لحن زیادی فانتزی (مردی…

نگاهی به سه «عنکبوت»

حامد ستاری

سارای هشت ساله، مقنعه‌ی سفید به سر، در پاسخ مازیار بهاری می‌گوید دوست دارد تصویر سعید حنایی را همه جا بکشد تا همه بفهمند مادر او فیروزه، قربانی چهاردهم سعید حنایی، بی‌گناه بوده است. ترکیب‌بندی آن‌چه تصویر می‌کند همزمان کودکانه‌ است و غریب. بالای صفحه را با میله‌های راه راه سیاه زندان پوشانده و در پایین مثلثی ساخته است میان تن بی‌جان مادرش…

داستانِ دورانِ تیره

مهسا قنبرپور

پارسال، نوروز ۱۴۰۱، آقای مجری را که در تلویزیون دیدم، فهمیدم سالْ واقعا نو شده. جدی‌جدی. وقتی با آن ترکیب شگفت‌انگیز بغض و لبخند گفت: «خیلی ببخشید. من یه‌کم پیر شدم. دست خودم نیست؛ عذرخواهی می‌کنم!»، لختی بین گریه و خنده مردد ماندم. همزمان لبخند زدم و آقای مجری مقابل دیدگانم تار شد. چه می‌دانستم آن ترکیب شگفت‌انگیز خنده‌گریه‌ی همزمان، آمده که بماند….

فیلم‌هایی در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۲۴ (TIFF)  

صفی یزدانیان

کانالی در یوتیوب هست که به گمانم موقتی‌ست و به‌تازگی تمام فیلم‌های جشنواره‌ی پارسال را در آن گذاشته‌اند. اسم فیلم‌ها را بالا و پایین می‌کردم‌ و یکی یکی یادم می‌آمد که به فیلم گلیزر دیر رسیده بودم و وقتی به فیلم نوری بیلگه جیلان رسیدم سالن پر شده بود و جا نداشت، یا بلیت تماشای دوباره‌ی روزهای کامل وندرس را پیدا نکرده بودم،…

داستان

اسما ابراهیم‌زادگان

بحران به صورت ناگهانی اتفاق می‌افتد، و بدل می‌شود به وضعیتی خطرناک که برای برطرف کردنش باید کاری اساسی کرد. بحران کامل نبودن. مادر کاملی نبودن. گیر کردن در چاله. پناه بردن به چاه. ساعت نُه شبِ یک روز تعطیل است. ایستاده‌ام در آشپزخانه و تماشا می‌کنم که آب سیاه و بدبوی فاضلاب چه‌طور با شتاب از زیر سینک بیرون می‌زند. حجم‌اش زیاد…

نوشته‌ی نیکول کراوس/ترجمه‌ی مجید اسلامی

  این فایل صوتی داستان «دیدن ارشادی» نیکول کراوس است، با ترجمه‌ی مجید اسلامی، با صدای مترجمش، که پیش‌تر متن مکتوبش در سال ۹۷ در این سایت منتشر شده. موسیقی: دایانا کرال، از آلبوم “All For You”   Majid Eslami · Seeing Ershadi final   Views: 182 مطالب مرتبط: «پست‌مدرنیسم» در سینما و هنرهای دیگر همچون در یک آینه‌ی تار شگرد و شهود…

درباره‌ی «تشریح یک سقوط» (ژوستین تری‌یه)

مجید اسلامی

عنوان تشریح یک سقوط عنوان تشریح یک قتل اتو پره‌مینجر (۱۹۵۹) را تداعی می‌کند. هر دو فیلم به‌اصطلاح «دادگاهی» هستند و به معمای یک قتل می‌پردازند. فیلم پره‌مینجر با مهارت زاویه‌ی دیدش را به شخصیت وکیل مدافع (جیمز استیوارت) محدود می‌کند و حتی قصه‌ را با تشریح وضعیت او شروع می‌کند (وکیل جاافتاده‌ای که شخصیتش با ماهیگیری و نواختن پیانو تعریف می‌شود و…

درباره‌ی «منطقه‌ی تحت نظر» جاناتان گلیزر

مجید اسلامی

فیلم گلیزر ربط چندانی به رمان مارتین امیس ندارد، فقط اسم و موضوع‌شان یکی‌ست. بر خلاف رمان، در فیلم از پیچ‌وخم‌های داستانی و خیانت و انتقام خبری نیست؛ نه زمان چندان جلو و عقب می‌شود و نه زاویه دید عوض می‌شود. فیلم ترجیح داده از وجوه دراماتیک و تنوع داستانی و روابط پیچیده‌ی شخصیت‌ها صرف نظر کند و عموما فقط بر خانواده‌ی «هس»…

به یاد زری خوشکام

صفی یزدانیان

من خانم زری خوشکام را بعد از انقلاب دیدم. اما او هنرپیشه‌ی قبل از انقلاب نبود. زندگی یگانه‌ای داشت که چند روز پیش تمام شد و تن‌اش و اسمش و تاریخش مال خودش بود. تاریخ شخصی ما مال خودمان است. فجایع تاریخی می‌توانند تاریخ ما را مچاله کنند و از هم بدرند، اما ما نه قبل از انقلاب‌ها یا سیل‌ها و جنگ‌ها به…

به بهانه‌ی تماشای «مکان امن» (یوره لروتیچ)

مهسا قنبرپور

«گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد». آدم این را که می‌خواند، آنی با خودش می‌گوید: کدام کار؟ کدام جان؟ کدام چوب به کار کدام چرخ افتاد که نشد؟ کدام گذشته در سر شاعر چرخید که کارِ یاد به جانِ گداخته کشید؟ اصلا کار دل اگر تمام شود خوب است یا اگر نشود که تمام شود؟ این یادآورِ نوای سرخوشِ اقبالِ…

داستان

مجید اسلامی

این داستان را سال‌ها پیش نوشته‌ام و در شماره‌ی ۲۰۰ ماهنامه فیلم (سال ۷۵) چاپ شد، و بعدتر آن را در وبلاگ «هفت‌ونیم» هم گذاشته بودم. یکی از عزیزترین نوشته‌هایم است. فکر کردم آن را بگذارم این‌جا، برای کسانی که آن را نخوانده‌اند، یا کسانی که از یادش برده‌اند. هر گونه استفاده از این داستان یا نقل آن به هر شکلی ممنوع است….

داستان

مهسا قنبرپور

  ساتوشی آن‌ طرف بلوار برَند شمالی رو‌به‌رویم ایستاده. یک دستش را به شکلی ناموفق سایه‌بان چشم‌ها کرده و دست دیگرش بند کیسه‌ی پلاستیکی قهوه‌ای‌-زرد قنادی پورتوز است. من هم این‌ طرف خیابان، یکی از همان کیسه‌ها دستم است و جلوی در قنادی میخکوب مانده‌ام. انگار جن دیده‌ایم. زل زده‌ایم به کیسه‌های هم. شاید به ‌هم. درست نمی‌بینمش. بین‌مان فاصله هست، حالا به…

گفت‌وگو با ویم وندرس به بهانه‌ی «روزهای کامل» و «آنزلم»

در میانه‌های یادداشت‌هایی بر شهرها و لباس‌ها (۱۹۸۹)، ویم وندرس فلسفه‌ای را درباره‌ی هنرش فاش می‌کند: «فیلمسازی یک‌جور شیوه‌ی زندگی‌ست که نیروی محرکش چیزی نیست جز کنجکاوی.» او که پیش‌تر به خاطر اقتباس‌اش از رمان پاتریشیا های‌اسمیت، دوست آمریکایی ‌(۱۹۷۷)، تحسین شده بود، کمی بعد از چهل سالگی بابت فیلم جاده‌ای پاریس‌تگزاس (۱۹۸۴) نخل طلا برد و با آسمان برلین (۱۹۸۷)، درامی درباره‌ی…

گفت‌وگو با ژوستین تری‌یه، کارگردان «تشریح یک سقوط»

الکساندرا شوارتز

تشریح یک سقوط فیلم فوق‌العاده و تازه‌ی ژوستین تری‌یه، کارگردان فرانسوی، با یک مصاحبه آغاز می‌شود. زنی در ویلایی واقع در دامنه‌های آلپ در فرانسه از راه می‌رسد برای مصاحبه با زاندرا وویتر (زاندرا هولر)، رمان‌نویسی که با شوهرش، ساموئل (ساموئل تس) و پسر نوجوان‌شان، دانیل (میلو ماشادو گرانه) زندگی می‌کند. زمستان است، اما فضای داخل ساختمان گرم است؛ زاندرا آرام، جذاب و…

فیلم‌هایی در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۲۳ -TIFF

صفی یزدانیان

نتیجه‌ی فیلم دیدن در جشنواره‌ها این می‌شود که بعدش که برمی‌گردی انگار فقط یک فیلم دیده‌ای. این برای کسی که چند سالی‌ست  فکر می‌کند هر فیلمی در عین حال فیلم دیگری هم هست، و فیلم‌ها به هم راه دارند، فرآیند بدی نیست. و وقتی آن کس خودش را منتقد سینما نداند کارش حتی آسان‌تر می‌شود چون خودش را در مقام کسی نمی‌بیند که…

سریال «جانشینی» و وجدانِ شکسپیری

صفی یزدانیان

فرانسوی‌ها می‌گویند: «بعد از هامفری بوگارت نباید بارانی پوشید.» منظورشان هم طبعا کاراکترهای بوگارت در فیلم‌هاست، مثل ریکِ کازابلانکا یا فیلیپ مارلوی خوابِ‌ گران یا سم اسپیدِ شاهین مالت. بر کسی پوشیده نیست که آن لباس نهایی که شخصیتِ فیلم به تن دارد معمولا حاصل تفاهم میان سلیقه‌ی بازیگر و کارگردان و طراح لباس و فیلم‌بردار و بقیه است. اما بوگارت خودش هم…

درباره‌ی «نگهبان شب» رضا میرکریمی

حامد ستاری

مهندس فرمان را می‌دهد دست رسول و گاز می‌دهد و روی تصویر (که فید می‌شود در سیاهی) می‌پرسد: «ترسو نباشی یه وقت؟» و رسول با پاسخش از همین­‌جا به جهان فیلم قدم می‌گذارد: «نه آقا برا چی؟ نمی‌ترسیم.» جهانی که با غلیظ کردن شدت رنگ زرد، در بافت تصویری‌­اش و لکه‌­های قرمز و آبی جابه‌­جا، قرار است ترسناک بودن و تلخی‌اش کم‌تر به…

درباره‌ی «کلمبو»

مجید اسلامی

بازبینی سریال‌های دوران کودکی (بر خلاف بازبینی فیلم‌های کلاسیک) معمولا نتیجه‌ی لذت‌بخشی ندارد. کم‌تر سریال دهه‌های شصت و هفتاد میلادی هست که جذابیت خودش را حفظ کرده باشد؛ این رنگ‌باختنِ جذابیت می‌تواند دلیل تکنولوژیک داشته باشد (مثل پیشتازان فضا و سرزمین عجایب)، یا سادگی بیش از حد داستان و تاکیدهای اخلاقی (خانه‌ی کوچک و آیرونساید)، یا موضوع دمده و لحن زیادی فانتزی (مردی…

نگاهی به سه «عنکبوت»

حامد ستاری

سارای هشت ساله، مقنعه‌ی سفید به سر، در پاسخ مازیار بهاری می‌گوید دوست دارد تصویر سعید حنایی را همه جا بکشد تا همه بفهمند مادر او فیروزه، قربانی چهاردهم سعید حنایی، بی‌گناه بوده است. ترکیب‌بندی آن‌چه تصویر می‌کند همزمان کودکانه‌ است و غریب. بالای صفحه را با میله‌های راه راه سیاه زندان پوشانده و در پایین مثلثی ساخته است میان تن بی‌جان مادرش…

داستانِ دورانِ تیره

مهسا قنبرپور

پارسال، نوروز ۱۴۰۱، آقای مجری را که در تلویزیون دیدم، فهمیدم سالْ واقعا نو شده. جدی‌جدی. وقتی با آن ترکیب شگفت‌انگیز بغض و لبخند گفت: «خیلی ببخشید. من یه‌کم پیر شدم. دست خودم نیست؛ عذرخواهی می‌کنم!»، لختی بین گریه و خنده مردد ماندم. همزمان لبخند زدم و آقای مجری مقابل دیدگانم تار شد. چه می‌دانستم آن ترکیب شگفت‌انگیز خنده‌گریه‌ی همزمان، آمده که بماند….

You cannot copy content of this page