سینما زیر بوتاکس
کانالی در یوتیوب هست که به گمانم موقتیست و بهتازگی تمام فیلمهای جشنوارهی پارسال را در آن گذاشتهاند. اسم فیلمها را بالا و پایین میکردم و یکی یکی یادم میآمد که به فیلم گلیزر دیر رسیده بودم و وقتی به فیلم نوری بیلگه جیلان رسیدم سالن پر شده بود و جا نداشت، یا بلیت تماشای […]
فایل صوتی داستان «دیدن ارشادی»
این فایل صوتی داستان «دیدن ارشادی» نیکول کراوس است، با ترجمهی مجید اسلامی، با صدای مترجمش، که پیشتر متن مکتوبش در سال ۹۷ در این سایت منتشر شده. موسیقی: دایانا کرال، از آلبوم “All For You” Majid Eslami · Seeing Ershadi final Views: 182
«پستمدرنیسم» در سینما و هنرهای دیگر
سال ۹۶ یک انجمن مرتبط با هنرهای تجسمی از من دعوت کرد که در حضور اعضایشان دربارهی مفهوم «پستمدرنیسم در سینما» صحبت کنم. این بحث به مفاهیم «کلاسیک بودن»، «مدرنیسم» و «پستمدرنیسم» در سینما و هنرهای دیگر اختصاص داشت و به بسیاری از فیلمها، رمانها و و هنرمندان کلاسیک و معاصر و فیلمهایی چون آقای […]
صحنههایی از یک طلاق
Majid Eslami · پادکست دربارهی سریال «در انتهای شب» آیدا پناهنده سریال «در انتهای شب» ساختهی آیدا پناهنده در هفتههای اخیر در شبکههای خانگی به نمایش درآمد و نظرهای متفاوتی را برانگیخت. پادکست تازهی ما به این سریال اختصاص دارد و کوشیدهایم با نگاهی تحلیلی به جنبههای مختلفش بپردازیم. میتوانید این پادکست را […]
سقوط سرشار از ناگفتههاست
عنوان تشریح یک سقوط عنوان تشریح یک قتل اتو پرهمینجر (۱۹۵۹) را تداعی میکند. هر دو فیلم بهاصطلاح «دادگاهی» هستند و به معمای یک قتل میپردازند. فیلم پرهمینجر با مهارت زاویهی دیدش را به شخصیت وکیل مدافع (جیمز استیوارت) محدود میکند و حتی قصه را با تشریح وضعیت او شروع میکند (وکیل جاافتادهای که شخصیتش […]
پشت دیوارها رازیست
فیلم گلیزر ربط چندانی به رمان مارتین امیس ندارد، فقط اسم و موضوعشان یکیست. بر خلاف رمان، در فیلم از پیچوخمهای داستانی و خیانت و انتقام خبری نیست؛ نه زمان چندان جلو و عقب میشود و نه زاویه دید عوض میشود. فیلم ترجیح داده از وجوه دراماتیک و تنوع داستانی و روابط پیچیدهی شخصیتها صرف […]
ستارهها و تقویم
من خانم زری خوشکام را بعد از انقلاب دیدم. اما او هنرپیشهی قبل از انقلاب نبود. زندگی یگانهای داشت که چند روز پیش تمام شد و تناش و اسمش و تاریخش مال خودش بود. تاریخ شخصی ما مال خودمان است. فجایع تاریخی میتوانند تاریخ ما را مچاله کنند و از هم بدرند، اما ما نه […]
نزاع با بیآیندگی
«گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد». آدم این را که میخواند، آنی با خودش میگوید: کدام کار؟ کدام جان؟ کدام چوب به کار کدام چرخ افتاد که نشد؟ کدام گذشته در سر شاعر چرخید که کارِ یاد به جانِ گداخته کشید؟ اصلا کار دل اگر تمام شود خوب است یا اگر نشود […]
اسب سرکشِ بیقرار
ساتوشی آن طرف بلوار برَند شمالی روبهرویم ایستاده. یک دستش را به شکلی ناموفق سایهبان چشمها کرده و دست دیگرش بند کیسهی پلاستیکی قهوهای-زرد قنادی پورتوز است. من هم این طرف خیابان، یکی از همان کیسهها دستم است و جلوی در قنادی میخکوب ماندهام. انگار جن دیدهایم. زل زدهایم به کیسههای هم. شاید به […]
نادیده گرفتنِ گذشته دستورالعملی برای فاجعه است
در میانههای یادداشتهایی بر شهرها و لباسها (۱۹۸۹)، ویم وندرس فلسفهای را دربارهی هنرش فاش میکند: «فیلمسازی یکجور شیوهی زندگیست که نیروی محرکش چیزی نیست جز کنجکاوی.» او که پیشتر به خاطر اقتباساش از رمان پاتریشیا هایاسمیت، دوست آمریکایی (۱۹۷۷)، تحسین شده بود، کمی بعد از چهل سالگی بابت فیلم جادهای پاریستگزاس (۱۹۸۴) نخل طلا […]
زنی که زیادی صادق بود
تشریح یک سقوط فیلم فوقالعاده و تازهی ژوستین ترییه، کارگردان فرانسوی، با یک مصاحبه آغاز میشود. زنی در ویلایی واقع در دامنههای آلپ در فرانسه از راه میرسد برای مصاحبه با زاندرا وویتر (زاندرا هولر)، رماننویسی که با شوهرش، ساموئل (ساموئل تس) و پسر نوجوانشان، دانیل (میلو ماشادو گرانه) زندگی میکند. زمستان است، اما فضای […]
جشنهای پیش از سوگواری
نتیجهی فیلم دیدن در جشنوارهها این میشود که بعدش که برمیگردی انگار فقط یک فیلم دیدهای. این برای کسی که چند سالیست فکر میکند هر فیلمی در عین حال فیلم دیگری هم هست، و فیلمها به هم راه دارند، فرآیند بدی نیست. و وقتی آن کس خودش را منتقد سینما نداند کارش حتی آسانتر میشود […]
رٌزباد در بایگانی خوابها
فرانسویها میگویند: «بعد از هامفری بوگارت نباید بارانی پوشید.» منظورشان هم طبعا کاراکترهای بوگارت در فیلمهاست، مثل ریکِ کازابلانکا یا فیلیپ مارلوی خوابِ گران یا سم اسپیدِ شاهین مالت. بر کسی پوشیده نیست که آن لباس نهایی که شخصیتِ فیلم به تن دارد معمولا حاصل تفاهم میان سلیقهی بازیگر و کارگردان و طراح لباس و […]
چتر رنگی بر فراز شهر خاکستری
مهندس فرمان را میدهد دست رسول و گاز میدهد و روی تصویر (که فید میشود در سیاهی) میپرسد: «ترسو نباشی یه وقت؟» و رسول با پاسخش از همینجا به جهان فیلم قدم میگذارد: «نه آقا برا چی؟ نمیترسیم.» جهانی که با غلیظ کردن شدت رنگ زرد، در بافت تصویریاش و لکههای قرمز و آبی جابهجا، […]
پادکست دربارهی “نگهبان شب”
Majid Eslami · گفتوگو برای سایت چهار نگهبان شب، تازهترین فیلم رضا میرکریمی چند هفتهایست در سینماها به نمایش درآمده و در میان خیل فیلمهای سوپرمارکتی، اکران غریبانهای دارد. این پادکست به گفتوگویم با میرکریمی اختصاص دارد. اگر ساوندکلاد باز نشد میتوانید پادکست را در اینجا گوش کنید. Majid Eslami · گفتوگو برای سایت چهار […]
گیسوی تو به رقص نزدیکتر است
«گیسوی تو به رقص نزدیکتر است». این جملهی مبهم را مردی به زنی میگوید، در فیلمی آلمانی و حتما ساخته شده پیش از دههی ۱۹۳۰. اما من نه اینجا نه در هیچ پانویسی نمیتوانم اسم فیلم را ببرم، چون یادم نیست. فقط میدانم که سالها پیش این جمله را در میاننویس فیلمی صامت خواندهام، و […]
یک نفس عمیق و بعد تمام
سارای هشت ساله، مقنعهی سفید به سر، در پاسخ مازیار بهاری میگوید دوست دارد تصویر سعید حنایی را همه جا بکشد تا همه بفهمند مادر او فیروزه، قربانی چهاردهم سعید حنایی، بیگناه بوده است. ترکیببندی آنچه تصویر میکند همزمان کودکانه است و غریب. بالای صفحه را با میلههای راه راه سیاه زندان پوشانده و در پایین مثلثی ساخته است میان تن بیجان مادرش و خودش که گریان و زانوزده با دستهای بازِ پرسشگر به سعید حناییِ اخم درهمکرده با لباس زندان و دستبند نگاه میکند.
فریب راستین
پارسال، نوروز ۱۴۰۱، آقای مجری را که در تلویزیون دیدم، فهمیدم سالْ واقعا نو شده. جدیجدی. وقتی با آن ترکیب شگفتانگیز بغض و لبخند گفت: «خیلی ببخشید. من یهکم پیر شدم. دست خودم نیست؛ عذرخواهی میکنم!»، لختی بین گریه و خنده مردد ماندم. همزمان لبخند زدم و آقای مجری مقابل دیدگانم تار شد. چه میدانستم آن ترکیب شگفتانگیز خندهگریهی همزمان، آمده که بماند. حالا یک نوروز دیگر دارد میآید، حواسپرت و فراموشکار و بیتوجه به هر آنچه هست و نیست و بود و حالا دیگر رفته.
اشباح زنده و سیبهای خیالی
شاید روزی از پاییز سال ۱۳۷۹ بود یا سالی پیش یا سالی پس از آن. من در دفتر همایون پایور نشسته بودم و قرار بود همان روزها همراه او به عنوان فیلمبردار و یک گروه کوچک به رشت برویم و فیلم مستندی را که میخواستم از بازار رشت بسازم شروع کنیم. در زدند و […]
شراب تابستان
فیلم تازهی میا هنسنلوو شاید برای طرفداران متعصب اینگمار برگمان، کارگردان اسطورهای سوئدی، تا حدی ناامیدکننده باشد. آنها احتمالا انتظار داشتند در فیلمی که چنین عنوانی را یدک میکشد شاهد فضاهای برگمانی، تجربهی برگمانی یا دستکم رویکرد برگمانی با مصالح داستانی باشند. جزیره برگمان اما فیلمی تابستانیست با رنگهای شاد، روابط محترمانه و پر از […]
ردپاهای کوچک موجودات بزرگ
آنطور که نقل است گویا اولبار علمیتخیلینویسِ آمریکایی رابرت آنسون هاینلاین بوده که در مقالهای که سال ۱۹۴۷ در The Saturday Evening Post به نگارش درآورده، از عبارت Speculative fiction استفاده کرده است؛ به انگیزهی جمعبندی بیچونوچراترِ گونهای خاص از گونههای قصهگویی، که بسیار پُرریشه است و پر دسته و پرمسئله؛ و تعریفی را مطرح […]
پوست انداختن
تماشاگر وضعیت تماشاگر پوست بیشباهت به مادر آراز نیست. پیرزن که عمری افسار جنها را در دست داشته و چموخم مراوده با آنها را میدانسته، اکنون رکب خورده و رشتهی امور از دستش در رفته است. این بار جنها افسار گسستهاند تا دورهاش کنند و بازیاش بدهند. پوست حتی با جدیترین مخاطبانش چنین میکند. ای […]
پادکست دربارهی «آتابای» (نیکی کریمی)
«آتابای» (نیکی کریمی) از مهمترین فیلمهای این سالهای سینمای ایران است. همزمان با اکران عمومی فیلم، این گفتوگوی تحلیلی را به آن اختصاص دادهایم. اگر ساوندکلاود باز نشد. پادکست را اینجا گوش کنید (یا میتوانید دانلود کنید). chahaarpodcast10 · Naghmeh Samini & Majid Eslami about Atabai Views: 1311
ملاقات با نهنگ [۱]
یک قاب را میتوان عنصری برای مرزبندی یک منطقه یا یک سطح معین دید. برای تأکید بر جایی مشخص از جهان بصری. شبیه یکجور استعاره یا صنعت ادبی. الشاندرا آی کینتاس [۲] جهان توئین پیکس دیوید لینچ در شروع، جهانی بود ثبت شده روی نگاتیو ۳۵ میلیمتری، ترکیببندی یا درواقع compose شده […]
قهرمانیها؟… آه، اسبها پیرند
قهرمان نه مثل چهارشنبهسوری با دقت دراماتیک مینیاتوری و موقعیتهای عاطفی شخصیتهایش آدم را تحت تاثیر قرار میدهد، نه مثل فروشنده آدم را بابت برخی لحظهها و مایهها حرص میدهد، نه مثل جدایی و درباره الی با جنبههای متناقضاش دچار دوگانگی میکند، و نه حتی مثل گذشته و همه میدانند است که ضعفهایش را […]
بچههای گریانی که نیستند
آقا و خانم مامییا، پدر و مادر نوریکو، دونفری به گردش رفتهاند و حالا کنار یک باغچه بیرون ساختمانی نشستهاند. از پیش میدانیم که پسرشان در جنگ گم شده است، و حالا مثل همیشهی ازو مسئلهی خانواده ازدواج نوریکو است. آقای مامییا: امروز واقعا به من خوش گذشت. خانم مامییا (با دست راستش جایی را […]
وقت مردن نیست …
تو دوست داشتی متنهایت را اینجوری بنویسی، با خطاب به همین «تو» که گاهی واقعا کسی دیگر است، مثل شاهی که یک کتاب دربارهاش نوشتی و از اسم کتاب تا تمام صفحاتش با همین «تو» از زندگیاش گفتی. خطاب به دیگری، حتی آن دیگری که دیگر نیست که ببیند مخاطب توست… … و همچنین همیشه […]
…و مرگ، آن درخت تناور بود*
دلبستگی و انسِ نگارنده با آخرین ساختهی صفی یزدانیان، جدا از انگیزههای سینمایی که به آنها اشاره خواهم کرد، وابسته به نوعی همخوانیِ فضای آن با این روزهای کرختِ کروناییست. بهنظر میرسد آمیختگی حسیِ مخاطب با اتمسفر فیلم در این عصر ناخوشی، حاصلِ آمیختن ناخودآگاه دو نگاه زیباییشناسی و زیستشناسی به اثر است؛ زیستی نه […]
پادکستی به بهانهی کتاب «عکس دستهجمعی با پدرخوانده»
کتاب «عکس دستهجمعی با پدرخوانده» نوشتهی صفی یزدانیان یک ماهی هست توسط نشر گیلگمش منتشر شده و میتوانید آن را در کتابفروشیها بیابید. به بهانهی انتشار این کتاب، که نوشتهایست با رویکرد کاملا شخصی به سهگانهی کاپولا و پر از ارجاعهایی که به شکل تداعیهای ادبی نوشته شده (به بسیاری فیلمها و کتابها […]
اشباح مالمکروگ: اکسپرسیون سینما کجا نهفته است؟
سینما از چه راهی احساسات به ما منتقل میکند؟ ارتباط عناصر صحنه و انتخابهای زیباییشناسیاش چهگونه حس ما را برمیانگیزند؟ اگر با دیدی برسونی، نگاهمان را فقط به ابزارهای بیانی خود سینما محدود کنیم، کدام فیلمها حسی برای بروز دادن دارند؟ کدامها پیش چشممان زندهاند و کدامها مُرده؟ پاسخ به این سوال گرچه بسیار فراتر […]
کتاب سوختهی پریان غمگین
استاد ما هوشنگ طاهری، یادش زنده، سر کلاس تحلیل فیلم چند بار حرفهایی زد که همیشه با من ماند. بعضی حرفها خصلت ماندگاری دارند، جدا از درست یا نادرست بودنشان. و […]
پادکست دربارهی فیلمهای جشنواره فجر ۹۹
chahaarpodcast9 · پادکست دربارهی فیلمهای جشنواره فجر ۹۹ برای سایت چهار در این پادکست به تحلیل فیلمهای جشنواره فیلم فجر ۹۹ میپردازیم. Views: 1412
همچون در یک آینهی تار
سالها پیش آذر نفیسی در کلاس درساش دربارهی ادبیات به شاگردهایش میگفت (نقل به مضمون): «اگر میخواهید بفهمید نوشتههای داستایفسکی چرا مهم است، بروید نگاهی بیندازید به دفترچه خاطرات خودتان و ببینید حتی در نوشتههایی که قرار نیست کسی بخواند چهقدر خودتان را مظلوم و موجه نشان دادهاید. در این نوشتهها همیشه دیگراناند که ظالم […]
دریغا عشق که شد و باز نیامد
سکانس پایانی ناگهان درخت محرک اصلی این نوشته است. این پایان نه تنها هیچ نشانی از فرودِ تسکیندهندهی سینمای بدنه ندارد، در غوغای موسیقیِ کوبنده و هشداردهندهاش، و در تعددِ کنشها و شناسههای نمادیناش، حامل نیروی انباشتهایست که مسیرِ تا آن لحظه آرام و سلّانه طیشدهی فیلم را بحرانی میسازد و به جای آن که […]
شاید شیطان
آنچه گذشت اگر منظور از فیلم مهجور اثری تکافتاده، دیدهنشده و قدرنادیده باشد سخت بتوان در سینمای ایران مهجورتر از شطرنج باد پیدا کرد. مسئله صرفاً این نیست که فیلم طی حیاتِ چهل و چند سالهاش تنها چهار سانس رنگِ پرده را دید۱. از بد حادثه فیلمهای مهم دیگری هم هستند که به لحاظ اکران […]
ازو، در غیاب ازو
دربارهی فیلمها و فیلمسازانی که یاسوجیرو ازو را درونی کردند و او را رنگ خود زدند. اینجا منظور نه نمونههای مشابه به لحاظ خط داستانی (حال همه خوب است تورناتوره [۱۹۹۰])، روایی (برخی زنهای کلی رایکارد [۲۰۱۶])، نوع برخورد با مصالح (مینیمالیسم سینمای کلر دنی) و سطوح معنایی، که تمرکز بر سبک تصویری ازوست. سبک تصویری […]
کلمبو، پيتر فالک، و بچهای که ديگر نيست
در تکهای از ناگهان درخت، پسربچهی دههی ۱۳۵۰ جلوی تلویزیون روی زمین دراز کشیده و خوابش برده. آب از دهان نیمهبازش روی بالش زیر سرش چکیده و تلویزیون هم دارد سریال کلمبو نشان میدهد، آن قسمتی که جان کاساوتیس هم – طبعا ناشناخته برای آن بچه اما شناخته برای سازندهی آن فیلم – درش بازی […]
ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز
هوشنگ گلشیری داستانی کوتاهی دارد به نام خانه روشنان که اوایل دههی هفتاد نوشته است. هفتهی گذشته که برای اولین بار داستان را میخواندم بهنظرم رسید هر خط متن نیاز به مکث، بازخوانی جملات قبلی و چیزی شبیه کشف رمز دارد: «این جملهای را که خواندم چه ارتباطی با جمله و پاراگراف قبل داشت؟ … […]
شگرد و شهود
Gallery Of Cartoons By Rodrigo De Matos – Portugal معمولا خیلی کم پیش میآید که به نوشتههای گذشتهام رجوع کنم. این مورد هم تصادفی پیش آمد و دیدم بعد از گذشت پانزده سال هیچ نیازی به تغییر ندارد. این نوشته در سال ۱۳۸۴ در بخش «یادداشت سردبیر» ماهنامه هفت منتشر شده و بهنظرم هنوز قابلیت […]
لورل و هاردی بودن/ لورل و هاردی شدن
تقدیم به شهرام جعفرینژاد در بیشتر آثارِ بیوگرافیک، مشخصاً آنها که به شمایلی معاصر میپردازند، درست یا غلط، میان بدل و اصل مقایسهای به میان میآید که بهندرت به نفع فیلمها تمام میشود. معمولاً هر چه شخصیت از حیثِ زمانی به ما نزدیکتر و نسبتاش با دوربین پررنگتر باشد، پرداختن و قبولاندناش دشوارتر میشود. هر […]
یادداشت سردبیر
فرزندان انسان – آلفونسو کوارون از همان ابتدای شکلگیری سایت چهار قصدم این بود که به طور منظم «یادداشت سردبیر» بنویسم، ولی نشد. شاید چون سایت مثل ماهنامه نیست که ضربالاجل زمانی خاص داشته باشد، که روز آخر وقتی همهی کارها تمام شد، بنشینی و یادداشت سردبیر بنویسی (آنطور که مثلا در «هفت» مرسوم بود). […]
دربارهی «بدنم را گم کردم» (ژرمی کلاپین)
مقدمه فیلم بدنم را گم کردم، اولین فیلم بلند ژرمی کلاپین، فیلمساز چهلوشش سالهی فرانسوی، انیمیشن مسحورکنندهای بود که در بحبوحهی آشفتگیها و ناباوریهای دی ماه سال جاری به داد من رسید و موفق شد مرا هشتادویک دقیقه از جهانی پر از خشم و ابهام جدا کند و با خود به دنیایی پر از خیال […]
پادکست دربارهی فیلمهای جشنواره ۹۸
در این پادکست کوشیدهایم به کیفیت فیلمهای جشنوارهی امسال و تفاوتها و شباهتهای آنها با همدیگر بپردازیم. Views: 1528
یادداشتهای جشنواره (۹۸) ـ ۵
ابر بارانش گرفته (مجید برزگر) ستاره (از پنج): ** فیلم تازهی برزگر همزمان دو احساس متضاد را ایجاد میکند: از یک طرف از نظر بصری ـ با کادر بسیار عریض و سر و شکل بسیار تمیز و شکیلاش که با مینیمالیسم مصالح داستانیاش بیشتر جور درمیآید ـ نسبت به فیلمهای قبلی گامی رو به جلو […]
یادداشتهای جشنواره (۹۸) – ۴
درخت گردو (محمدحسین مهدویان) ستاره (از پنج): 0 مثل این است که شاگرد زرنگ کلاس تغییر رشته داده باشد و از رشتهی تجربی رفته باشد ریاضی و حالا در درسهای مثلثات و هندسه تحلیلی دچار مشکل شده باشد! مشکل فیلم مهدویان خود فیلم نیست، بلکه بیشتر عزم ساخته شدنِ فیلم است که از یکجور اعتماد […]
یادداشتهای جشنواره (۹۸) – ۳
سه کام حبس (سامان سالور) ستاره (از پنج): ۱/۲ این فیلم را از این پس میتوان به عنوان متری برای سیاهنمایی زورکی تلقی کرد (تا به حال فکر میکردم کارت پرواز مهدی رحمانی بهترین نمونهی این نوع فیلمّهاست). این که تمام بدبختیهای ممکن ناگهان بر یک زوج نازل شود (ضربه مغزی و اعتیاد و قاچاق […]
یادداشتهای جشنواره (۹۸) – ۲
پوست (بهمن و بهرام ارک) ستاره (از پنج): ۱/۲*** فیلم اول برادران ارک مسحورکننده است. یکی از بهترین فیلم اولهای تمام این سالها. چیزهایی (از جمله زبان آذری و حضور بازیگران بومی) این فیلم را به ساختهی ستودنیِ اصغر یوسفینژاد ـ خانه ـ نزدیک میکند، ولی برادران ارک راه دیگری را انتخاب کردهاند: بنا کردنِ […]
یادداشتهای جشنواره (۹۸) – ۱
تومان (مرتضی فرشباف) ستاره (از پنج): **** تومان عملا شبیه هیچ فیلمی نیست، ممکن است برخی مایهها و تکنیکها آدم را یاد فیلمهایی بیندازد (فیلمهایی که ربطی به هم ندارند)، اما این رویکرد ماکسیمالیستی (هم نمای بلند و هم سکانسّ مونتاژی، هم قاب عریض و هم قاب مربع، هم دوربین متحرک و هم دوربین ثابت، […]
پادکست دربارهی وضعیت فعلی سینمای ایران
همچنان که به پایان سال سینمایی نزدیک میشویم این پادکست را اختصاص دادیم به گفتوگویی با شهرام مکری دربارهی وضعیت فعلی سینمای ایران (از نظر مکانیزم تولید و پخش فیلم) و نیز دربارهی گروه «هنر و تجربه». گفتوگو حدود یک ماه پیش، قبل از سفر مکری به آمریکا ضبط شده است. Views: 855
تحریم جشنواره فیلم فجر، آری یا نه
بازنشر این نوشته (جز با اجازهی نویسنده) به هیچ شکلی در هیچ رسانهای مجاز نیست. در آستانهی جشنوارهی فیلم فجر اوضاع عادی نیست. دو ماه پیش سر گران شدنِ بنزین کل کشور دچار بحران شد و عدهی زیادی کشته شدند، بعدتر آمریکا علیه ایران حملهی تروریستی انجام داد، ایران پایگاههای خالی آمریکا را هدف قرار […]