قاتلین «کلمبو»
Click Here
جمهوری وایمار، سینما...
Click Here
Succesion
Click Here
Slide Heading
دربارهی فیلمهایی از جشنواره تورنتو ۲۰۲۳
Click Here
اسلاید قبلی
اسلاید بعدی
به بهانهی تماشای «مکان امن» (یوره لروتیچ)
مهسا قنبرپور
«گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد». آدم این را که میخواند، آنی با خودش میگوید: کدام کار؟ کدام جان؟ کدام چوب به کار کدام چرخ افتاد که نشد؟ کدام گذشته در سر شاعر چرخید که کارِ یاد به جانِ گداخته کشید؟ اصلا کار دل اگر تمام شود خوب است یا اگر نشود که تمام شود؟ این یادآورِ نوای سرخوشِ اقبالِ…
داستان
مجید اسلامی
این داستان را سالها پیش نوشتهام و در شمارهی ۲۰۰ ماهنامه فیلم (سال ۷۵) چاپ شد، و بعدتر آن را در وبلاگ «هفتونیم» هم گذاشته بودم. یکی از عزیزترین نوشتههایم است. فکر کردم آن را بگذارم اینجا، برای کسانی که آن را نخواندهاند، یا کسانی که از یادش بردهاند. هر گونه استفاده از این داستان یا نقل آن به هر شکلی ممنوع است….
داستان
مهسا قنبرپور
ساتوشی آن طرف بلوار برَند شمالی روبهرویم ایستاده. یک دستش را به شکلی ناموفق سایهبان چشمها کرده و دست دیگرش بند کیسهی پلاستیکی قهوهای-زرد قنادی پورتوز است. من هم این طرف خیابان، یکی از همان کیسهها دستم است و جلوی در قنادی میخکوب ماندهام. انگار جن دیدهایم. زل زدهایم به کیسههای هم. شاید به هم. درست نمیبینمش. بینمان فاصله هست، حالا به…
گفتوگو با ویم وندرس به بهانهی «روزهای کامل» و «آنزلم»
در میانههای یادداشتهایی بر شهرها و لباسها (۱۹۸۹)، ویم وندرس فلسفهای را دربارهی هنرش فاش میکند: «فیلمسازی یکجور شیوهی زندگیست که نیروی محرکش چیزی نیست جز کنجکاوی.» او که پیشتر به خاطر اقتباساش از رمان پاتریشیا هایاسمیت، دوست آمریکایی (۱۹۷۷)، تحسین شده بود، کمی بعد از چهل سالگی بابت فیلم جادهای پاریستگزاس (۱۹۸۴) نخل طلا برد و با آسمان برلین (۱۹۸۷)، درامی دربارهی…
گفتوگو با ژوستین ترییه، کارگردان «آناتومی یک سقوط»
الکساندرا شوارتز
آناتومی یک سقوط فیلم فوقالعاده و تازهی ژوستین ترییه، کارگردان فرانسوی، با یک مصاحبه آغاز میشود. زنی در ویلایی واقع در دامنههای آلپ در فرانسه از راه میرسد برای مصاحبه با ساندرا وویتر (ساندرا هولر)، رماننویسی که با شوهرش، ساموئل (ساموئل تس) و پسر نوجوانشان، دانیل (میلو ماشادو گرانر) زندگی میکند. زمستان است، اما فضای داخل ساختمان گرم است؛ ساندرا آرام، جذاب و…
فیلمهایی در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۲۳ -TIFF
صفی یزدانیان
نتیجهی فیلم دیدن در جشنوارهها این میشود که بعدش که برمیگردی انگار فقط یک فیلم دیدهای. این برای کسی که چند سالیست فکر میکند هر فیلمی در عین حال فیلم دیگری هم هست، و فیلمها به هم راه دارند، فرآیند بدی نیست. و وقتی آن کس خودش را منتقد سینما نداند کارش حتی آسانتر میشود چون خودش را در مقام کسی نمیبیند که…
سریال «جانشینی» و وجدانِ شکسپیری
صفی یزدانیان
فرانسویها میگویند: «بعد از هامفری بوگارت نباید بارانی پوشید.» منظورشان هم طبعا کاراکترهای بوگارت در فیلمهاست، مثل ریکِ کازابلانکا یا فیلیپ مارلوی خوابِ گران یا سم اسپیدِ شاهین مالت. بر کسی پوشیده نیست که آن لباس نهایی که شخصیتِ فیلم به تن دارد معمولا حاصل تفاهم میان سلیقهی بازیگر و کارگردان و طراح لباس و فیلمبردار و بقیه است. اما بوگارت خودش هم…
دربارهی «نگهبان شب» رضا میرکریمی
حامد ستاری
مهندس فرمان را میدهد دست رسول و گاز میدهد و روی تصویر (که فید میشود در سیاهی) میپرسد: «ترسو نباشی یه وقت؟» و رسول با پاسخش از همینجا به جهان فیلم قدم میگذارد: «نه آقا برا چی؟ نمیترسیم.» جهانی که با غلیظ کردن شدت رنگ زرد، در بافت تصویریاش و لکههای قرمز و آبی جابهجا، قرار است ترسناک بودن و تلخیاش کمتر به…
گفتوگو با رضا میرکریمی
مجید اسلامی
Majid Eslami · گفتوگو برای سایت چهار نگهبان شب، تازهترین فیلم رضا میرکریمی چند هفتهایست در سینماها به نمایش درآمده و در میان خیل فیلمهای سوپرمارکتی، اکران غریبانهای دارد. این پادکست به گفتوگویم با میرکریمی اختصاص دارد. اگر ساوندکلاد باز نشد میتوانید پادکست را در اینجا گوش کنید. Majid Eslami · گفتوگو برای سایت چهار Visits: 390 مطالب مرتبط: پادکست دربارهی «آتابای» (نیکی…
قاتلین «کلمبو»
مجید اسلامی
تماشای پنجاه قسمت سریال کلمبو برای من عملا چند ماه طول کشید. شاید دیدن پنجاه قسمت یک سریال دنبالهدار چندان وقتگیر نباشد (میشود طی یکی دو هفته این تعداد قسمت را دید)، اما دیدنِ قسمتهای هفتاد تا صد دقیقهای کلمبو با داستانهای مجزا و متکی به جزئیات مثل دیدن پنجاه فیلم سینماییست، البته فیلمهایی با قهرمانی ثابت و لحن یکسان و فرمت کموبیش…
به بهانهی تماشای «مکان امن» (یوره لروتیچ)
مهسا قنبرپور
«گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد». آدم این را که میخواند، آنی با خودش میگوید: کدام کار؟ کدام جان؟ کدام چوب به کار کدام چرخ افتاد که نشد؟ کدام گذشته در سر شاعر چرخید که کارِ یاد به جانِ گداخته کشید؟ اصلا کار دل اگر تمام شود خوب است یا اگر نشود که تمام شود؟ این یادآورِ نوای سرخوشِ اقبالِ…
داستان
مجید اسلامی
این داستان را سالها پیش نوشتهام و در شمارهی ۲۰۰ ماهنامه فیلم (سال ۷۵) چاپ شد، و بعدتر آن را در وبلاگ «هفتونیم» هم گذاشته بودم. یکی از عزیزترین نوشتههایم است. فکر کردم آن را بگذارم اینجا، برای کسانی که آن را نخواندهاند، یا کسانی که از یادش بردهاند. هر گونه استفاده از این داستان یا نقل آن به هر شکلی ممنوع است….
داستان
مهسا قنبرپور
ساتوشی آن طرف بلوار برَند شمالی روبهرویم ایستاده. یک دستش را به شکلی ناموفق سایهبان چشمها کرده و دست دیگرش بند کیسهی پلاستیکی قهوهای-زرد قنادی پورتوز است. من هم این طرف خیابان، یکی از همان کیسهها دستم است و جلوی در قنادی میخکوب ماندهام. انگار جن دیدهایم. زل زدهایم به کیسههای هم. شاید به هم. درست نمیبینمش. بینمان فاصله هست، حالا به…
گفتوگو با ویم وندرس به بهانهی «روزهای کامل» و «آنزلم»
در میانههای یادداشتهایی بر شهرها و لباسها (۱۹۸۹)، ویم وندرس فلسفهای را دربارهی هنرش فاش میکند: «فیلمسازی یکجور شیوهی زندگیست که نیروی محرکش چیزی نیست جز کنجکاوی.» او که پیشتر به خاطر اقتباساش از رمان پاتریشیا هایاسمیت، دوست آمریکایی (۱۹۷۷)، تحسین شده بود، کمی بعد از چهل سالگی بابت فیلم جادهای پاریستگزاس (۱۹۸۴) نخل طلا برد و با آسمان برلین (۱۹۸۷)، درامی دربارهی…
گفتوگو با ژوستین ترییه، کارگردان «آناتومی یک سقوط»
الکساندرا شوارتز
آناتومی یک سقوط فیلم فوقالعاده و تازهی ژوستین ترییه، کارگردان فرانسوی، با یک مصاحبه آغاز میشود. زنی در ویلایی واقع در دامنههای آلپ در فرانسه از راه میرسد برای مصاحبه با ساندرا وویتر (ساندرا هولر)، رماننویسی که با شوهرش، ساموئل (ساموئل تس) و پسر نوجوانشان، دانیل (میلو ماشادو گرانر) زندگی میکند. زمستان است، اما فضای داخل ساختمان گرم است؛ ساندرا آرام، جذاب و…
فیلمهایی در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۲۳ -TIFF
صفی یزدانیان
نتیجهی فیلم دیدن در جشنوارهها این میشود که بعدش که برمیگردی انگار فقط یک فیلم دیدهای. این برای کسی که چند سالیست فکر میکند هر فیلمی در عین حال فیلم دیگری هم هست، و فیلمها به هم راه دارند، فرآیند بدی نیست. و وقتی آن کس خودش را منتقد سینما نداند کارش حتی آسانتر میشود چون خودش را در مقام کسی نمیبیند که…
سریال «جانشینی» و وجدانِ شکسپیری
صفی یزدانیان
فرانسویها میگویند: «بعد از هامفری بوگارت نباید بارانی پوشید.» منظورشان هم طبعا کاراکترهای بوگارت در فیلمهاست، مثل ریکِ کازابلانکا یا فیلیپ مارلوی خوابِ گران یا سم اسپیدِ شاهین مالت. بر کسی پوشیده نیست که آن لباس نهایی که شخصیتِ فیلم به تن دارد معمولا حاصل تفاهم میان سلیقهی بازیگر و کارگردان و طراح لباس و فیلمبردار و بقیه است. اما بوگارت خودش هم…
دربارهی «نگهبان شب» رضا میرکریمی
حامد ستاری
مهندس فرمان را میدهد دست رسول و گاز میدهد و روی تصویر (که فید میشود در سیاهی) میپرسد: «ترسو نباشی یه وقت؟» و رسول با پاسخش از همینجا به جهان فیلم قدم میگذارد: «نه آقا برا چی؟ نمیترسیم.» جهانی که با غلیظ کردن شدت رنگ زرد، در بافت تصویریاش و لکههای قرمز و آبی جابهجا، قرار است ترسناک بودن و تلخیاش کمتر به…
گفتوگو با رضا میرکریمی
مجید اسلامی
Majid Eslami · گفتوگو برای سایت چهار نگهبان شب، تازهترین فیلم رضا میرکریمی چند هفتهایست در سینماها به نمایش درآمده و در میان خیل فیلمهای سوپرمارکتی، اکران غریبانهای دارد. این پادکست به گفتوگویم با میرکریمی اختصاص دارد. اگر ساوندکلاد باز نشد میتوانید پادکست را در اینجا گوش کنید. Majid Eslami · گفتوگو برای سایت چهار Visits: 390 مطالب مرتبط: پادکست دربارهی «آتابای» (نیکی…
خواندنیهای منتخب سایت چهار
- مجید اسلامی
این داستان را سالها پیش نوشتهام و در شمارهی ۲۰۰ ماهنامه فیلم (سال ۷۵) چاپ شد، و بعدتر آن را در وبلاگ «هفتونیم» هم گذاشته بودم. یکی از عزیزترین نوشتههایم است. فکر کردم آن را بگذارم اینجا، برای کسانی که آن را نخواندهاند، یا کسانی که از یادش بردهاند. هر گونه استفاده از این داستان یا نقل آن به هر شکلی ممنوع است….
- صفی یزدانیان
نتیجهی فیلم دیدن در جشنوارهها این میشود که بعدش که برمیگردی انگار فقط یک فیلم دیدهای. این برای کسی که چند سالیست فکر میکند هر فیلمی در عین حال فیلم دیگری هم هست، و فیلمها به هم راه دارند، فرآیند بدی نیست. و وقتی آن کس خودش را منتقد سینما نداند کارش حتی آسانتر میشود چون خودش را در مقام کسی نمیبیند که…
- صفی یزدانیان
فرانسویها میگویند: «بعد از هامفری بوگارت نباید بارانی پوشید.» منظورشان هم طبعا کاراکترهای بوگارت در فیلمهاست، مثل ریکِ کازابلانکا یا فیلیپ مارلوی خوابِ گران یا سم اسپیدِ شاهین مالت. بر کسی پوشیده نیست که آن لباس نهایی که شخصیتِ فیلم به تن دارد معمولا حاصل تفاهم میان سلیقهی بازیگر و کارگردان و طراح لباس و فیلمبردار و بقیه است. اما بوگارت خودش هم…
- تلویزیون, جهان, سریال خارجی, منتخب, نقد
- مجید اسلامی
تماشای پنجاه قسمت سریال کلمبو برای من عملا چند ماه طول کشید. شاید دیدن پنجاه قسمت یک سریال دنبالهدار چندان وقتگیر نباشد (میشود طی یکی دو هفته این تعداد قسمت را دید)، اما دیدنِ قسمتهای هفتاد تا صد دقیقهای کلمبو با داستانهای مجزا و متکی به جزئیات مثل دیدن پنجاه فیلم سینماییست، البته فیلمهایی با قهرمانی ثابت و لحن یکسان و فرمت کموبیش…
- مجید اسلامی
قهرمان نه مثل چهارشنبهسوری با دقت دراماتیک مینیاتوری و موقعیتهای عاطفی شخصیتهایش آدم را تحت تاثیر قرار میدهد، نه مثل فروشنده آدم را بابت برخی لحظهها و مایهها حرص میدهد، نه مثل جدایی و درباره الی با جنبههای متناقضاش دچار دوگانگی میکند، و نه حتی مثل گذشته و همه میدانند است که ضعفهایش را بشود بابت دشواری پروداکشن و ناآشنایی با فضا…
- مهسا قنبرپور
۲۴ فریم (عباس کیارستمی) چند سالیست که بار حسوحال نوروز افتاده بر شانههای ظریف چند ردیف شیرینی نخودچی چهارپر. البته پارسال که این ویروس لعنتی به دنیا حملهور شد، باعث شد همان نخودچی را هم نداشته باشم. درست چهار روز مانده به نوروز، قرنطینه شدیم و عملن در غیاب شیرینی نخودچی، دیگر هیچ چیزِ نوروز شبیه آن شعر دلانگیز شفیعی کدکنی نبود؛ نه…
تماس با سایت چهار
چنانچه مایل به ارسال مطالب خود به سایت چهار هستید از این زیر تماس بگیرید
Visits: 8666