زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

ماندن در خاک؟ … یا مردن در افلاک؟

پرویز ناتل خانلری (۱۲۹۲-۱۳۶۹) ادیب و سیاستمدار ایرانی بود. تحصیلاتش را زیر نظر کسانی چون بدیع‌الزمان فروزانفر و ملک‌الشعرای بهار گذراند و از نخستین نفراتی بود که موفق به دریافت دکترای ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران شدند. در ۱۳۲۲ مجله‌ی ادبی سخن و در ۱۳۲۵ انتشارات دانشگاه تهران را راه‌اندازی کرد. از نیمه‌های دهه سی […]

مرگ شاعری

سوگواران ژولیده وقتی مردمی که جلوی بیمارستان ایران​مهر تهران جمع شده بودند تابوت شاملو را تحویل گرفتند که فکر کنم تا طرف میرداماد یا پایین​‌تر از آن همراهش بروند، باید برای ابراز عواطف راهی پیدا می‌کردند که هم به رسم معتقدان رسمی شبیه نباشد، هم درخور شاعرِ رفته باشد و هم به آن بشود سویه‌ای […]

اشباح زنده و سیب‌​های خیالی

  شاید روزی از پاییز سال ۱۳۷۹ بود یا سالی پیش یا سالی پس از آن. من در دفتر همایون پایور نشسته بودم و قرار بود همان روزها همراه او به عنوان فیلم‌بردار و یک گروه کوچک به رشت برویم و فیلم مستندی را که می‌​خواستم از بازار رشت بسازم شروع کنیم. در زدند و […]

سه ماه، دو هفته و چهار روز

  عکس‌ها: استنلی کوبریک هر وقت قرص کوریزان می‌‌خورم این‌طوری می‌شوم. بعضی چیزها را ناخواسته و دیوانه‌وار با جزئیات به یاد می‌آورم و بعضی چیزها اصلا یادم نمی‌آید. انگار کسی دستش را می‌گذارد روی کلید حافظه‌ام و هر چند دقیقه یک‌ بار بالا و پایین‌اش می‌زند. دیشب وسط جدال خواب و بیداری و تب، چروکِ […]

خرده‌روایت‌هایی از جشنواره‌ کن ۷۵

آلیس با صورتی آفتاب‌سوخته از دور برایم دست تکان می‌دهد. با موهایی طلایی که زیر نور پروژکتورها بیش‌ از همیشه برق می‌زنند. با لباسی مشکی که دامنش روی زمین کشیده می‌شود و هیچ شباهتی به تیپ معمولی‌ و محجوبش در روزهای دانشگاه ندارد. کفش‌های پاشنه‌بلندش را درآورده و روی آسفالت گُر گرفته‌ی بلوار کوازت پابرهنه […]

ویل اسمیت ضربه‌ی خیلی بدی زد

وقتی ویل اسمیت با عصبانیت به روی صحنه‌ی اسکار رفت و به کریس راک، بابت شوخی‌ با موی کوتاه زنش، ضربه زد، لطمه‌اش فقط به صورت راک نبود بلکه بسیار پردامنه‌تر بود. با این یک ضربه‌ی متعصبانه، او هم خشونت را ترویج داد، هم موقعیت زن‌ها را تقلیل داد، هم به صنعت سرگرمی توهین کرد، […]

شراب تابستان

فیلم تازه‌ی میا هنسن‌لوو شاید برای طرفداران متعصب اینگمار برگمان، کارگردان اسطوره‌ای سوئدی، تا حدی ناامیدکننده باشد. آن‌ها احتمالا انتظار داشتند در فیلمی که چنین عنوانی را یدک می‌کشد شاهد فضاهای برگمانی، تجربه‌ی برگمانی یا دست‌کم رویکرد برگمانی با مصالح داستانی باشند. جزیره برگمان اما فیلمی‌ تابستانی‌ست با رنگ‌های شاد، روابط محترمانه و پر از […]

ردپاهای کوچک موجودات بزرگ

آن‌طور که نقل است گویا اول‌بار علمی‌تخیلی‌نویسِ آمریکایی رابرت آنسون هاین‌لاین بوده که در مقاله‌ای که سال ۱۹۴۷ در The Saturday Evening Post به نگارش درآورده، از عبارت Speculative fiction استفاده کرده است؛ به انگیزه‌ی جمع‌بندی بی‌چون‌وچراترِ گونه‌ای خاص از گونه‌های قصه‌گویی، که بسیار پُرریشه است و پر دسته و پرمسئله؛ و تعریفی را مطرح […]

تهی از خاطرات سبز

«من از تصور بیهودگی این‌همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت می‌ترسم» یک میز غذا پس از صرفِ غذا، همراه با بساطی برجامانده‌ بر آن که گویی کسی نیست ــ یا هست امّا نمی‌خواهد یا یارای آن ندارد ــ که جمع‌شان کند. تابلوهای مجموعه‌ی «از نفس افتاده» همگی بازنمودی از این طرح‌اند؛ طرحی […]

پوست انداختن

تماشاگر وضعیت تماشاگر پوست بی‌شباهت به مادر آراز نیست. پیرزن که عمری افسار جن‌ها را در دست داشته و چم‌وخم مراوده با آن‌ها را می‌دانسته، اکنون رکب خورده و رشته‌ی امور از دستش در رفته است. این بار جن‌ها افسار گسسته‌‌اند تا دوره‌اش کنند و بازی‌اش بدهند. پوست حتی با جدی‌ترین مخاطبانش چنین می‌کند. ای […]

ستاره‌های سربی

عکس: شکوفه ثابتی

صدای مرد را شنید: «چقدر خوابت سنگینه!»، چشمانش را نیم‌باز کرد. صبح‌ها نمی‌توانست چشمانش را مثل قدیم‌ها ناگهان باز کند. از وقتی عمل کرده بود، پلک‌هایش به هم می‌چسبید، باز نمی‌شد. صبح‌ را از لای یک نوار باریک می‌دید. از همان نوار باریک، مرد را دید که نزدیکش آمد و کنارش دراز کشید. زن گفت: […]

پادکست درباره‌ی «آتابای» (نیکی کریمی)

«آتابای» (نیکی کریمی) از مهم‌ترین فیلم‌های این سال‌های سینمای ایران است. همزمان با اکران عمومی فیلم، این گفت‌وگوی تحلیلی را به آن اختصاص داده‌ایم. اگر ساوندکلاود باز نشد. پادکست را این‌جا گوش کنید (یا می‌توانید دانلود کنید).   chahaarpodcast10 · Naghmeh Samini & Majid Eslami about Atabai Views: 1309

ملاقات با نهنگ [۱]

  یک  قاب را می‌توان عنصری برای مرزبندی یک منطقه یا یک سطح معین دید. برای تأکید بر جایی مشخص از جهان بصری. شبیه یکجور استعاره یا صنعت ادبی.   الشاندرا آی کینتاس [۲]   جهان توئین پیکس دیوید لینچ در شروع، جهانی بود ثبت شده روی نگاتیو ۳۵ میلی‌متری، ترکیب‌بندی یا درواقع compose شده […]

قهرمانی‌ها؟… آه، اسب‌ها پیرند

  قهرمان نه مثل چهارشنبه‌سوری با دقت دراماتیک مینیاتوری و موقعیت‌های عاطفی شخصیت‌هایش آدم را تحت تاثیر قرار می‌دهد، نه مثل فروشنده آدم را بابت برخی لحظه‌ها و مایه‌ها حرص می‌دهد، نه مثل جدایی و درباره الی با جنبه‌های متناقض‌اش دچار دوگانگی می‌کند، و نه حتی مثل گذشته و همه می‌دانند است که ضعف‌هایش را […]

بچه‌های گریانی که نیستند

آقا و خانم مامی‌​یا، پدر و مادر نوریکو، دونفری به گردش رفته‌اند و حالا کنار یک باغچه بیرون ساختمانی نشسته‌اند. از پیش می‌دانیم که پسرشان در جنگ گم شده است، و حالا مثل همیشه‌ی ازو مسئله‌ی خانواده ازدواج نوریکو است. آقای مامی‌یا: امروز واقعا به من خوش گذشت. خانم مامی‌یا (با دست راستش جایی را […]

جاهایی هست که زمان ایستاده

چهارراه آخرین نمایشنامه‌ی بهرام بیضایی پیش از جلای وطن، لبریز از نشانه‌هایی‌ست که مخاطب را وسوسه می‌کنند در گوشه‌گوشه‌ی آن ردّ آثار پیشینِ مولّف را بجوید و در ذهنْ مسیرِ پر افت و خیزی را که این نشانه‌ها با آن بالا و پایین و دفرمه شده‌اند مرور کند. با این حال اگر با پیش گرفتنِ […]

وقت مردن نیست …

تو دوست داشتی متن‌​هایت را این​‌جوری بنویسی، با خطاب به همین «تو» که گاهی واقعا کسی دیگر است، مثل شاهی که یک کتاب درباره​‌اش نوشتی و از اسم کتاب تا تمام صفحاتش با همین «تو»  از زندگی‌اش گفتی. خطاب به دیگری، حتی آن دیگری که دیگر نیست که ببیند مخاطب توست… … و هم​چنین همیشه […]

…و مرگ، آن درخت تناور بود*

دلبستگی و انسِ نگارنده با آخرین ساخته‌ی صفی یزدانیان، جدا از انگیزه‌های سینمایی که به آن‌ها اشاره خواهم کرد، وابسته به نوعی هم‌خوانیِ فضای آن با این روزهای کرختِ کرونایی‌ست. به‌نظر می‌رسد آمیختگی حسیِ مخاطب با اتمسفر فیلم در این عصر ناخوشی، حاصلِ آمیختن ناخودآگاه دو نگاه زیبایی‌شناسی و زیست‌شناسی‌ به اثر است؛ زیستی نه […]

پادکستی به بهانه‌ی کتاب «عکس دسته‌جمعی با پدرخوانده»

    کتاب «عکس دسته‌جمعی با پدرخوانده» نوشته‌ی صفی یزدانیان یک ماهی هست توسط نشر گیل‌گمش منتشر شده و می‌توانید آن را در کتاب‌فروشی‌ها بیابید. به بهانه‌ی انتشار این کتاب، که نوشته‌ای‌ست با رویکرد کاملا شخصی به سه‌گانه‌ی کاپولا و پر از ارجاع‌هایی که به شکل تداعی‌های ادبی نوشته شده (به بسیاری فیلم‌ها و کتاب‌ها […]

ماجرای نیمرو

۲۴ فریم (عباس کیارستمی) چند سالی‌ست که بار حس‌و‌حال نوروز افتاده بر شانه‌های ظریف چند ردیف شیرینی نخودچی‌ چهار‌پر. البته پارسال که این ویروس لعنتی به دنیا حمله‌ور شد، باعث شد همان نخودچی را هم نداشته باشم. درست چهار روز مانده به نوروز، قرنطینه شدیم و عملن در غیاب شیرینی نخودچی، دیگر هیچ چیزِ نوروز […]

اشباح مالمکروگ: اکسپرسیون سینما کجا نهفته است؟

سینما از چه راهی احساسات به ما منتقل‌ می‌کند؟ ارتباط عناصر صحنه و انتخاب‌های زیبایی‌شناسی‌اش چه‌گونه حس ما را برمی‌انگیزند؟ اگر با دیدی برسونی، نگاه‌مان را فقط به ابزارهای بیانی خود سینما محدود کنیم، کدام فیلم‌ها حسی برای بروز دادن دارند؟ کدام‌ها پیش چشم‌مان زنده‌اند و کدام‌ها مُرده؟ پاسخ به این سوال‌ گرچه بسیار فراتر […]

کتاب سوخته‌ی پریان غمگین

                                                 استاد ما هوشنگ طاهری، یادش زنده، سر کلاس تحلیل فیلم چند بار حرف​‌هایی زد که همیشه با من ماند. بعضی حرف‌​ها خصلت ماندگاری دارند، جدا از درست یا نادرست بودن‌​شان. و […]

همچون در یک آینه‌ی تار

سال‌ها پیش آذر نفیسی در کلاس درس‌اش درباره‌ی ادبیات به شاگردهایش می‌گفت (نقل به مضمون): «اگر می‌خواهید بفهمید نوشته‌های داستایفسکی چرا مهم است، بروید نگاهی بیندازید به دفترچه خاطرات خودتان و ببینید حتی در نوشته‌هایی که قرار نیست کسی بخواند چه‌قدر خودتان را مظلوم و موجه نشان داده‌اید. در این نوشته‌ها همیشه دیگران‌اند که ظالم […]

دریغا عشق که شد و باز نیامد

سکانس پایانی ناگهان درخت محرک اصلی این نوشته است. این پایان نه تنها هیچ نشانی از فرودِ تسکین‌دهنده‌ی سینمای بدنه ندارد، در غوغای موسیقیِ کوبنده و هشداردهنده‌اش، و در تعددِ کنش‌ها و شناسه‌های نمادین‌اش، حامل نیروی انباشته‌ای‌ست که مسیرِ تا آن لحظه آرام و سلّانه طی‌شده‌ی فیلم را بحرانی می‌سازد و به جای آن که […]

فواره‌ها در باران

chahaarpodcast9 · داستان صوتی برای سایت چهار اگر به ساوند کلاد دسترسی ندارید، داستان را این‌جا گوش کنید (امکان دانلود هم دارد). یوکیو میشیما (۱۹۲۵- ۱۹۷۰) یکی از مشهورترین نویسندگان ژاپنی قرن بیستم است که در دوران نسبتا کوتاه زندگی‌اش آثار بسیاری منتشر کرد: شعر، رمان، داستان کوتاه، نمایش‌نامه… او عقاید دست‌راستی داشت و به‌شکل […]

شاید شیطان

آن‌چه گذشت اگر منظور از فیلم مهجور اثری تک‌افتاده، دیده‌نشده و قدرنادیده باشد سخت بتوان در سینمای ایران مهجورتر از شطرنج ‌باد پیدا کرد. مسئله صرفاً این نیست که فیلم طی حیاتِ چهل و چند ساله‌اش تنها چهار سانس رنگِ پرده را دید۱. از بد حادثه فیلم‌های مهم دیگری هم هستند که به لحاظ اکران […]

در میان طوفان

عکس: میثم محفوظ، مجموعه‌ی «اندرونی» چهارشنبه دوباره چهل ساله شده‌ام، با پنجاه و شش کیلو وزن در خانه‌ی صدوپنج متری خیابان سهروردی. یادم نمی‌‌آید کجا بودم که خسرو تلفن کرد: توی حیاط، روی پله‌ها، کنار پدرم. ذهنم از همه‌چیز پاک شده و خبر تازه در سرم می‌چرخد. «الهام اومده ایران، چهارشنبه‌ی هفته‌ی دیگه می‌ره. گفت […]

ازو، در غیاب ازو

درباره‌ی فیلم‌ها و فیلمسازانی که یاسوجیرو ازو را درونی کردند و او را رنگ خود زدند. این‌جا منظور نه نمونه‌های مشابه به لحاظ خط داستانی (حال همه خوب است تورناتوره [۱۹۹۰])، روایی (برخی زن‌های کلی رایکارد [۲۰۱۶])، نوع برخورد با مصالح (مینیمالیسم سینمای کلر دنی) و سطوح معنایی، که تمرکز بر سبک تصویری ازوست. سبک تصویری […]

کلمبو، پيتر فالک، و بچه​‌ای که ديگر نيست

در تکه‌ای از ناگهان درخت، پسربچه‌ی دهه‌ی ۱۳۵۰ جلوی تلویزیون روی زمین دراز کشیده و خوابش برده. آب از دهان​ نیمه‌بازش روی بالش زیر سرش چکیده و تلویزیون هم دارد سریال کلمبو نشان می‌دهد، آن قسمتی  که جان کاساوتیس هم – طبعا ناشناخته برای آن بچه اما شناخته برای سازنده‌ی آن فیلم – درش بازی […]

ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز

هوشنگ گلشیری داستانی کوتاهی دارد به ‌نام خانه‌ روشنان که اوایل دهه‌ی هفتاد نوشته است. هفته‌ی گذشته که برای اولین بار داستان را می‌خواندم به‌نظرم ‌رسید هر خط متن نیاز به مکث، بازخوانی جملات قبلی و چیزی شبیه کشف رمز دارد: «این جمله‌ای را که خواندم چه ارتباطی با جمله و پاراگراف قبل داشت؟ … […]

شگرد و شهود

Gallery Of Cartoons By Rodrigo De Matos – Portugal معمولا خیلی کم پیش می‌آید که به نوشته‌های گذشته‌ام رجوع کنم. این مورد هم تصادفی پیش آمد و دیدم بعد از گذشت پانزده سال هیچ نیازی به تغییر ندارد. این نوشته در سال ۱۳۸۴ در بخش «یادداشت سردبیر» ماهنامه‌ هفت منتشر شده و به‌نظرم هنوز قابلیت […]

پادکست درباره‌ی «خانم میزل شگفت‌انگیز»

این تجربه‌ی دوم ضبط پادکست از راه دور است. سریال خانم میزل شگفت‌انگیز (یا اگر بخواهیم به بازی کلامی عنوان سریال وفادار باشیم میسیز میزل معرکه) به لحاظ کیفی جزو بهترین‌های این‌ سال‌هاست، چه به لحاظ متن و چه طراحی صحنه و بازیگری و کارگردانی. در صورتی که ساند کلاد باز نشد، می‌توانید از این‌جا گوش کنید (امکان […]

ویلایی در مریخ

باز هم باید بعد از صدای بوق، پیغام می‌گذاشت. این پنجمین بار بود که می‌شنید: «شما با منزل شهین و نادر تماس گرفته‌اید. لطفا بعد از شنیدن بوق پیغام خود را بگذارید.» و پیغام می‌گذاشت: «سلام شهین، من رز هستم، از گروه کتاب‌خوانی محله‌ی دریاچه‌های سبز. لطفا اگر این پیام رو گرفتی با من تماس […]

صابون یاردلی و رنوی آبی

مردمان سرزمین‌های شمالی واژه‌های زیادی برای «برف» دارند. یک واژه برای برف‌های دانه‌درشت آب‌دار، یک واژه‌ی دیگر برای برف‌های ریز و خشک. برف‌های ساکت شبانه یکی و برف‌های با باد روزانه یکی دیگر. مردمان بادیه‌نشین هم لابد واژه‌های زیادی برای «شتر» دارند. شترهای تیره‌مو و شترهای روشن‌مو با واژگانی جدا. شترهای نر و شترهای ماده […]

کرونا همسفر من است (بخش دوم)

«آیا نظاره نکرده بودند؟ نظاره نکرده بودید آیا؟ ای بیگنهانِ پای‌سوخته‌ی این زمینِ سوخته، که سرزمینی که به جان می‌جستید آن خاکِ دورِ آب و نور و عشق و زیبایی جایی نبود که زمانی بود: فردای واقعیت.» در هواپیما یک‌ریز شعر می‌نویسم. هرگز در زندگی‌ام واقعا شعر نگفته‌ام. شعر رسانه‌ی من نبوده. نه بلدش بوده‌ام […]

کرونا همسفر من است

قسمت‌های قبلی این «ناسفرنامه‌ها» چند ماه پیش هفته به هفته در روزنامه‌ی شرق منتشر می‌شد و البته هر کدام موضوع مستقلی داشته. اما نویسنده تصمیم گرفت این ناسفرنامه را این بار در سایت چهار منتشر کند. این تغییر از این پس ممکن است – در این عصر پساکرونا – ناگزیر باشد. – ترو خدا مراقب باش […]

لورل و هاردی بودن/ لورل و هاردی شدن

تقدیم به شهرام جعفری‌نژاد در بیش‌تر آثارِ بیوگرافیک، مشخصاً آن‌ها که به شمایلی معاصر می‌پردازند، درست یا غلط، میان بدل و اصل مقایسه‌ا‌‌ی به میان می‌آید که به‌ندرت به نفع فیلم‌ها تمام می‌شود. معمولاً هر چه شخصیت از حیثِ زمانی به ما نزدیک‌تر و نسبت‌اش با دوربین پررنگ‌تر باشد، پرداختن و قبولاندن‌‌اش دشوارتر می‌شود. هر […]

سلام‌های سیاه

از شرکت به خانه برمی‌گردم. توی ماشین خودم هستم. دستکش دستم است. وقتی هنوز تمام نشده بود از هایپر دم خانه خریدم. چهارشنبه است. خواهرم در بیمارستان «محب یاس» کار می‌کند که مخصوص زنان و زایمان است. دو تا ساختمان به هم چسبیده است. یکی از ساختمان‌‌ها را جدا کرده‌ و به بیماران کرونا تخصیص […]

یادداشت سردبیر

فرزندان انسان – آلفونسو کوارون از همان ابتدای شکل‌گیری سایت چهار قصدم این بود که به طور منظم «یادداشت سردبیر» بنویسم، ولی نشد. شاید چون سایت مثل ماهنامه نیست که ضرب‌الاجل زمانی خاص داشته باشد، که روز آخر وقتی همه‌ی کارها تمام شد، بنشینی و یادداشت سردبیر بنویسی (آن‌طور که مثلا در «هفت» مرسوم بود). […]

پادکست درباره‌ی «زمستان، داخلی، خانه‌ی عروسک»

نمایش زمستان، داخلی، خانه‌ی عروسک پگاه طبسی‌نژاد که در اواخر بهمن و اوایل اسفند در سالن ایرانشهر فقط به مدت شش شب روی صحنه بود (و بعد به دلیل تعطیلی عمومی پیش‌گیری ویروس کرونا عملا نمایش‌اش متوقف شد)، ویژگی‌های جاه‌طلبانه و جذاب بسیاری داشت. تماشاگر در سالن نمایش به جای بازیگران با پنج مانیتور عمودی […]

سه ماه و سه روز بعد

تابستان سالی بود که می‌گفتند دنیا قرار است تمام شود. آدم‌هایی در گوشه و کنار شهرک می‌ایستادند و پلاکارد به دست از ما می‌خواستند که دعا کنیم. پلاکارد‌های‌شان مقوای کارتن‌های میوه بود که پشت‌اش با ماژیک نوشته بودند. می‌ایستادند سر نبش خیابان‌ها و پلاکارد‌ها را می‌گرفتند بالای سرشان. اکثر مردم با آن‌ها جوری رفتار می‌کردند […]

درباره‌ی «بدنم را گم کردم» (ژرمی کلاپین)

مقدمه فیلم بدنم را گم کردم، اولین فیلم بلند ژرمی کلاپین، فیلم‌ساز چهل‌وشش ساله‌ی فرانسوی، انیمیشن مسحورکننده‌ای بود که در بحبوحه‌‌ی آشفتگی‌ها و ناباوری‌های دی‌ ماه سال جاری به داد من رسید و موفق شد مرا هشتاد‌و‌یک دقیقه از جهانی پر از خشم و ابهام جدا کند و با خود به دنیایی پر از خیال […]

یادداشت‌های جشنواره (۹۸) ـ ۵

ابر بارانش گرفته (مجید برزگر) ستاره (از پنج): ** فیلم تازه‌ی برزگر هم‌زمان دو احساس متضاد را ایجاد می‌کند: از یک طرف از نظر بصری ـ با کادر بسیار عریض و سر و شکل بسیار تمیز و شکیل‌اش که با مینیمالیسم مصالح داستانی‌اش بیش‌تر جور درمی‌آید ـ نسبت به فیلم‌های قبلی گامی رو به جلو […]

یادداشت‌های جشنواره (۹۸) – ۴

درخت گردو (محمدحسین مهدویان) ستاره (از پنج): 0 مثل این است که شاگرد زرنگ کلاس تغییر رشته داده باشد و از رشته‌ی تجربی رفته باشد ریاضی و حالا در درس‌های مثلثات و هندسه تحلیلی دچار مشکل شده باشد! مشکل فیلم مهدویان خود فیلم نیست، بلکه بیش‌تر عزم ساخته‌ شدنِ فیلم است که از یک‌جور اعتماد […]

یادداشت‌های جشنواره (۹۸) – ۳

سه کام حبس (سامان سالور) ستاره (از پنج): ۱/۲ این فیلم را از این پس می‌توان به عنوان متری برای سیاه‌نمایی زورکی تلقی کرد (تا به حال فکر می‌کردم کارت پرواز مهدی رحمانی بهترین نمونه‌ی این نوع فیلم‌ّهاست). این که تمام بدبختی‌های ممکن ناگهان بر یک زوج نازل شود (ضربه مغزی و اعتیاد و قاچاق […]

یادداشت‌های جشنواره (۹۸) – ۲

پوست (بهمن و بهرام ارک) ستاره (از پنج): ۱/۲*** فیلم اول برادران ارک مسحورکننده است. یکی از بهترین فیلم اول‌های تمام این سال‌ها. چیزهایی (از جمله زبان آذری و حضور بازیگران بومی) این فیلم را به ساخته‌ی ستودنیِ اصغر یوسفی‌نژاد ـ خانه ـ نزدیک می‌کند، ولی برادران ارک راه دیگری را انتخاب کرده‌اند: بنا کردنِ […]

یادداشت‌‌های جشنواره (۹۸) – ۱

تومان (مرتضی فرشباف) ستاره (از پنج):‌ **** تومان عملا شبیه هیچ فیلمی نیست، ممکن است برخی مایه‌ها و تکنیک‌ها آدم را یاد فیلم‌هایی بیندازد (فیلم‌هایی که ربطی به هم ندارند)، اما این رویکرد ماکسیمالیستی (هم نمای بلند و هم سکانس‌ّ مونتاژی، هم قاب عریض و هم قاب مربع، هم دوربین متحرک و هم دوربین ثابت، […]

در غربت

عکس‌ها:‌ سیدمهدی موسوی‌تبار تصویر آن‌چه غریبه است ترسناک است. و در تئاتر بیگانه در خانه غریبگی اول و روبنایی، غرابت بصری‌ست. در ابتدا در تاریکی صحنه‌ یک خانه می‌بینی، با دیوارها و پنجره‌‌های آشنا. یک خانه می‌بینی و یک پرده بالایش. کمی نور می‌آید و جملاتی روی پرده می‌افتد. فکر می‌کنی این پرده برای متن‌ها و […]

You cannot copy content of this page