گیسوی تو به رقص نزدیکتر است

بازدیدها: 895«گیسوی تو به رقص نزدیکتر است». این جملهی مبهم را مردی به زنی میگوید، در فیلمی آلمانی و حتما ساخته شده پیش از دههی ۱۹۳۰. اما من نه اینجا نه در هیچ پانویسی نمیتوانم اسم فیلم را ببرم، چون یادم نیست. فقط میدانم که سالها پیش این جمله را در میاننویس فیلمی صامت خواندهام، […]
مرگ شاعری

بازدیدها: 17533 سوگواران ژولیده وقتی مردمی که جلوی بیمارستان ایرانمهر تهران جمع شده بودند تابوت شاملو را تحویل گرفتند که فکر کنم تا طرف میرداماد یا پایینتر از آن همراهش بروند، باید برای ابراز عواطف راهی پیدا میکردند که هم به رسم معتقدان رسمی شبیه نباشد، هم درخور شاعرِ رفته باشد و هم به آن […]
اشباح زنده و سیبهای خیالی

بازدیدها: 1156 شاید روزی از پاییز سال ۱۳۷۹ بود یا سالی پیش یا سالی پس از آن. من در دفتر همایون پایور نشسته بودم و قرار بود همان روزها همراه او به عنوان فیلمبردار و یک گروه کوچک به رشت برویم و فیلم مستندی را که میخواستم از بازار رشت بسازم شروع کنیم. در زدند […]
بچههای گریانی که نیستند

بازدیدها: 1213 آقا و خانم مامییا، پدر و مادر نوریکو، دونفری به گردش رفتهاند و حالا کنار یک باغچه بیرون ساختمانی نشستهاند. از پیش میدانیم که پسرشان در جنگ گم شده است، و حالا مثل همیشهی ازو مسئلهی خانواده ازدواج نوریکو است. آقای مامییا: امروز واقعا به من خوش گذشت. خانم مامییا (با دست راستش […]
وقت مردن نیست …

بازدیدها: 1424 تو دوست داشتی متنهایت را اینجوری بنویسی، با خطاب به همین «تو» که گاهی واقعا کسی دیگر است، مثل شاهی که یک کتاب دربارهاش نوشتی و از اسم کتاب تا تمام صفحاتش با همین «تو» از زندگیاش گفتی. خطاب به دیگری، حتی آن دیگری که دیگر نیست که ببیند مخاطب توست… … و […]
…و مرگ، آن درخت تناور بود*

بازدیدها: 2288 دلبستگی و انسِ نگارنده با آخرین ساختهی صفی یزدانیان، جدا از انگیزههای سینمایی که به آنها اشاره خواهم کرد، وابسته به نوعی همخوانیِ فضای آن با این روزهای کرختِ کروناییست. بهنظر میرسد آمیختگی حسیِ مخاطب با اتمسفر فیلم در این عصر ناخوشی، حاصلِ آمیختن ناخودآگاه دو نگاه زیباییشناسی و زیستشناسی به اثر است؛ […]
پادکستی به بهانهی کتاب «عکس دستهجمعی با پدرخوانده»

بازدیدها: 1037 کتاب «عکس دستهجمعی با پدرخوانده» نوشتهی صفی یزدانیان یک ماهی هست توسط نشر گیلگمش منتشر شده و میتوانید آن را در کتابفروشیها بیابید. به بهانهی انتشار این کتاب، که نوشتهایست با رویکرد کاملا شخصی به سهگانهی کاپولا و پر از ارجاعهایی که به شکل تداعیهای ادبی نوشته شده (به بسیاری فیلمها […]
کتاب سوختهی پریان غمگین

بازدیدها: 1763 استاد ما هوشنگ طاهری، یادش زنده، سر کلاس تحلیل فیلم چند بار حرفهایی زد که همیشه با من ماند. بعضی حرفها خصلت ماندگاری دارند، جدا از درست یا نادرست […]
دریغا عشق که شد و باز نیامد

بازدیدها: 2725 سکانس پایانی ناگهان درخت محرک اصلی این نوشته است. این پایان نه تنها هیچ نشانی از فرودِ تسکیندهندهی سینمای بدنه ندارد، در غوغای موسیقیِ کوبنده و هشداردهندهاش، و در تعددِ کنشها و شناسههای نمادیناش، حامل نیروی انباشتهایست که مسیرِ تا آن لحظه آرام و سلّانه طیشدهی فیلم را بحرانی میسازد و به جای […]
کلمبو، پيتر فالک، و بچهای که ديگر نيست

بازدیدها: 1943 در تکهای از ناگهان درخت، پسربچهی دههی ۱۳۵۰ جلوی تلویزیون روی زمین دراز کشیده و خوابش برده. آب از دهان نیمهبازش روی بالش زیر سرش چکیده و تلویزیون هم دارد سریال کلمبو نشان میدهد، آن قسمتی که جان کاساوتیس هم – طبعا ناشناخته برای آن بچه اما شناخته برای سازندهی آن فیلم – […]
بهترین فیلمهای دهه ۲۰۱۰

بازدیدها: 4982 سنت نظرسنجی بهترینهای دهه را بسیاری مجلات و سایتهای معتبر سینمایی جدی میگیرند. تصمیم گرفتیم در سایت چهار نظر منتخبی از منتقدان و سینماگران ایرانی را که در سالهای اخیر به مناسبتی با این سایت همکاری داشتهاند در کنار هم قرار دهیم و برخی یادداشتهایی هم ضمیمه کردهاند. بیشتر سینماگران ترجیح دادند فقط […]
گزارش جشنواره فیلم فجر
بازدیدها: 1124روز دوم 15:03: هنوز کارتام به دستام نرسیده. بیرون منتظر ایستادهام و آن دورها توی پارک، مرد شکمگندهای را تماشا میکنم که با جدیت سرازیری طولانیای را عقبعقب میدود و ناگهان حس میکنم پیر شدهام. یک روز دیر رسیدهام جشنواره. دیگر قطع امید کرده بودم و وقتی هم خبردار شدم من آن دومین نفرِ […]
یادداشتهای جشنواره فجر – ۲
بازدیدها: 3143 بنفشه آفریقایی (مونا زندی حقیقی) ۱/۲** خلاصه داستان فیلم در نگاه اول تجسم فیلمی ملالآور و آشناست: زن جاافتادهای (معتمدآریا) میخواهد بهرغم عدم رضایت شوهرش (آقاخانی) داوطلبانه از شوهر سابقاش (رضا بابک) که در آسایشگاه سالمندان است نگهداری کند. ولی این فیلم دوم مونا زندی، با خلوتی دلپذیرش، جغرافیای بسیار باهویتاش، تصویرهای جذابش، […]
باربارا استنويک و راز نگاهش
بازدیدها: 645 روبر برسون در شرح شخصيت آن الاغ دربهدرِ قديسوار – بالتازار – گفته بود که سرگذشت اين حيوان بيش از هر کسي به ولگردِ چاپلين شبيه است. يک بار هم میشود ناگهان بالتازار را به اين چشم، يا با گوشه چشمی به اين تعبير خالقش ديد. چاپلين به هر دری میزند که آسوده […]
چه رازی در «گيم آو ترونز» پنهان است؟
بازدیدها: 1651 اسيری را به نگهبانی، سلحشوری را به لات تنومندی، شاهزادهای را به بانويی و هر کسی را که به هر کسی بسپرند تا به مکاني ديگر ببردش در اين گيم آو ترونز (اسمش همين است ديگر، به هم نمیگوييم «بازی سريران» را ديدهای يا نه) در پايان، يا از نيمهی راه آغاز میکنند […]
جری لوييس، از روی نيمکت
بازدیدها: 1074 همیشه فکر میکردم که نوشتن چیزی دربارهی جری لوییس را به او بدهکارم. طبعا او متوجه و متوقع و منتظر جبران این بدهی نبود، و من هم نمیخواستم بیبهانه چیزی در مایههای «یاد آن روزها به خیر» بنویسم، اما حالا بهانهای جور شده به صلاحدیدِ طبیعت. و حقیقت این است که ما را، […]