زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

درباره «همه می‌دانند» (اصغر فرهادی) 2

1. همه می‌دانند متعارف‌ترین فیلم اصغر فرهادی است، نه به‌ خاطر این‌که قصه‌ی ناپدید شدن یک دختر نوجوان به ساختار دو بخشی درباره الی شبیه است، بلکه بیش از هر چیز به‌ دلیل آن‌که از روح وحشی فیلم‌های فرهادی خبری نیست. برای اولین بار در نخستین تماشای فیلمی از اصغر فرهادی (از بعد از چهارشنبه‌سوری) […]

درباره «همه می‌دانند» (اصغر فرهادی) ۱

نوشتن درباره‌ی فیلم‌هایی که مخاطب ندیده (و احتمال دارد به این زودی نبیند) خیلی دشوار است و نوشتن درباره‌ی فیلم فرهادی دشوارتر (همه می‌دانیم که غافلگیری برای فرهادی چه‌قدر مهم است و او چه‌قدر فیلم‌هایش را بر اساس غافلگیری‌های داستانی طراحی می‌کند). پس بهتر این است که کاری به داستان و پیچ‌های دراماتیکش نداشته باشیم […]

یادداشت‌هایی برای بولتن جشنواره

حادثه شبانه (تمیربک بیرنظرف) اگر خیال می‌کنید با یک مرد تحقیر شده و تنها، زنی بلوند و مرموز، قتل، پلیس و عشقی محتوم و عجیب جز یک فیلم‌نوآر چیز دیگری نمی‌شود ساخت، باید حادثه شبانه را ببینید. مرد در واقع یک پیرمرد چاق و مست و به آخر خط رسیده است در دهکده‌ای دورافتاده در […]

آلیس در سرزمین عجایب

«تیتوی کوچک» خیال می‌کند آدم‌ها که می‌میرند، می‌روند به سیاره‌ای ناشناخته در کهکشان و می‌‌شود با کامپیوتر سخن‌گویی که عموی دانشمند او اختراع کرده باشان حرف زد. کامپیوتر هوشمند به او می‌گوید شکافی هست در مدار سیاره‌ها که هر بیست‌و‌پنج ‌سال یک‌بار، تنها برای چند دقیقه باز می‌شود؛ شکافی که آن سویش جهانی دیگر است، […]

آن‌ها دوان دوان می‌آیند

رستگاری در نرماندی روز پنج‌شنبه ۱۲ آوریل (۲۳ فروردین) دقایقی مانده به ظهر تیری فرمو، مدیر کل جشنواره کن، در حالی لیست فیلم‌های بخش رسمی هفتاد و یکمین دوره جشنواره کن را در سالن او ژه سه نرماندی شهر پاریس اعلام می‌کند که نمایش یک فیلم در بخش مسابقه پیش‌تر به ‌شکل رسمی اعلام شده […]

فیلم مدیترانه‌ای

در یک هوای سرد بارانی از سالن سینما بیرون آمده‌ام. تماشای فیلم سه ساعته مکتوب: عشق من تازه تمام شده است. در راه بازگشت به خانه تلاش می‌کنم برای توصیف کیفیت تصاویری که دیده‌ام صفت دقیقی پیدا ‌کنم. بخش عمده فیلم به‌غایت اصیل، باظرافت و برانگیزاننده بود. به‌خصوص دو ساعت اول فیلم آن‌چه روی پرده […]

دیدنِ ارشادی

  آن موقع بیش از یک سال بود که در آن شرکت بودم. از اولین باری که کارش را به عنوان طراح رقص دیدم رویایم این بود که در یکی از کارهایش رقصنده باشم، و ده سالی آرزویم رسیدن به این هدف بود. هر چه لازم بود در این سال‌های آموزشِ سخت فدا کرده بودم. […]

درباره‌ی «کله‌سرخ» کریم لک‌زاده

قصه مرد کنج اتاقی محقر که با شعله‌ی اجاق‌گاز محقری گرم می‌شود خوابیده. با صدای ضرب‌ ریگ‌ها بر شیشه‌ی پنجره تکان نمی‌خورد و بیدار نمی‌شود. ریگ می‌شود قلوه‌سنگ و شیشه را می‌شکند و از خواب می‌پراندش، بیدارش می‌کند. زمستان است و هوا بس سرد. مرد اما خیال‌اش نیست. خیال‌اش به هیچ نیست انگار. چهره و […]

شب هزار و یکم

شب یکم. تمرین اول همیشه سخت است. نمی‌دانی این گروه پنجاه نفره‌‌ای که در این لحظه‌ی شروع، با لبخند دور زمین گرد ایستاده‌اند و به هم انرژی می‌دهند، ‌چه مسیری را پیش رو دارند تا رسیدن به هدف. نمی‌دانی حالا که از روی کاغذ به اجرا رسیده‌ایم، چه‌طور پیش خواهیم رفت. نمی‌دانی آستانه‌ی صبر گروه […]

… و ماهیان چگونه گوشت‌های مرا می‌جوند!

نگاه بافاصله. هجوم را به اندازه‌ی ماهی و گربه دوست ندارم. دلم برایش کم‌تر تنگ می‌شود و به‌سختی می‌توانم فضای داستانی‌اش را از تصمیم‌های پشت صحنه‌اش تفکیک کنم. از ماهی و گربه کوتاه‌تر و از آن فشرده‌تر است. زمان‌های مرده‌اش کم‌تر است. ماهی و گربه با زمان‌های مرده‌اش اجازه می‌داد مایه‌هایش را هضم کنیم. ساختارش […]

درباره‌ی «هجوم» شهرام مکری

هجوم ماهی‌ها. جایی اوایل ماهی و گربه یکی از گربه‌‌ها به یکی از ماهی‌ها به عتاب گفت: «از حصار رد شدین؟!» آن‌ها، چند ماهی، ندانسته و معصومانه از حصاری رد شده‌ بودند. از مرزی، از تنگ بلورشان، از برکه صاف و خلوت‌شان، مرزی را که نمی‌دانستند و نديده‌ بودند، رد كرده ‌بودند بی‌خیال و سبکبال، […]

گفت‌وگو با نسیم احمدپور

مجید اسلامی: قبل از هر چیز می‌خواستم درباره‌ی کار دراماتورژ در تئاتر توضیح بدهید. از دراماتورژی تعریف‌های مختلفی وجود دارد و درنتیجه این سِمت مشخص‌کننده‌ی کاری که انجام می‌دهی نیست. یعنی هر دراماتورژی ممکن است حوزه فعالیتش را طور متفاوتی توضیح بدهد. کاری که من انجام می‌دادم کاری بود در حد فاصله‌ی نویسنده و کارگردان. […]

سفرنامه تالین – 3

سالن‌های سینما هر کدام هویت خودشان را دارند. سینما سوپروس فقط یک سالن سینماست، کوکاکولا یک مولتی‌پلکس چند سالنه‌ست و سولاریس پردیسی سینمایی در دل یک مجتمع تجاری‌ست که در آن یک کتاب‌فروشی خیلی بزرگ و یک سلف‌سرویس بزرگ و یک هایپرمارکت هم هست. سوپروس برای یک عشق‌سینما حال و هوای بهتری دارد، ولی سولاریس […]

سفرنامه تالین – 2

چمدان‌ها سرانجام از راه رسیدند. ابتدا خبر رسید که پیدا شده‌اند و هنوز در استانبول‌اند، ولی تگ جدید روی‌شان نخورده و شماره‌ تگ‌شان با چیزی که ما ثبت کرده‌ایم فرق دارد. قیافه‌ی کارمند ترکیش در استانبول را که تگ‌های قبلی را کَند و تگ جدید را صادر کرد خوب یادم است. واقعا گیج بود. بعد […]

درباره‌ی «تمارض» عبد آبست

دایو پیتر پن. در مجموعه اصطلاحات فوتبال، تمارض را این طور تعریف می‌کنند: «خود را به عمد بر زمین انداختن به قصد گرفتن پنالتی یا ضربۀ آزادی ناجوانمردانه». در قوانین فوتبال، هر حرکتی به منظور فریب داور، جعل آسیب‌دیدگی و شبیه‌سازی، «رفتار غیرورزشی» تلقی و با کارت زرد جریمه می‌شود. تمارض مسئله‌ای کاملاً سوبژکتیو و […]

‌باربارا استن‌ويک و راز نگاهش

روبر برسون در شرح شخصيت آن الاغ دربه‌درِ قديس‌وار – بالتازار – گفته بود که سرگذشت اين حيوان بيش از هر کسي به ولگردِ چاپلين شبيه است. يک بار هم می‌شود ناگهان بالتازار را به اين چشم، يا با گوشه چشمی به اين تعبير خالقش ديد. چاپلين به هر دری می‌زند که آسوده باشد، اما […]

درباره‌ی «خانه» اصغر یوسفی‌نژاد

خانه، مورد هجوم است. درست مثل جسدی که تازه از تپندگی زندگی افتاده و آرام آرام بافت‌هایش در برابر حملۀ موجودات تجزیه‌گر از هم می‌پاشد و می‌پوسد، و آن‌چه پناهگاه حضور گریزپایی به نام زندگی بوده حالا تبدیل می‌شود به کمین‌گاه مرگ. درست مثل جسد پدر، که دختر آن را گروگان گرفته در اتاق، و […]

مینیمالیسم در سینما

این مقدمه‌ای‌ست که برای کاتالوگ سینما‌تک موزه‌ی هنرهای معاصر نوشتم. برای برنامه‌ای که از چهارشنبه‌ نوزدهم مهر شروع می‌شود و در آن دوازده فیلم از چهار سینماگر مهم گذشته و حال سینمای دنیا (یاسوجیرو ازو، کلر دنی، آکی کوریسماکی و کلی رایکارد) به نمایش درمی‌آید. اصطلاح مینیمالیسم ابتدا در هنرهای تجسمی و موسیقی، و بیش‌تر […]

ستبرتر از زندگی

همیشه در دنیاهای خیالی زندگی کرده‌ام. دنیاهایی موازی این دنیا، دنیاهایی جادویی‌تر و در عین حال واقعی‌تر، که گاه از خیال خودم مایه می‌گرفتند و گاه از آفریده‌های دیگران، از کتاب‌ها و فیلم‌ها. هری پاتر اولین دنیای پیش‌ساخته‌ای بود که پایم را تویش گذاشتم، دنیایی که همان‌قدر حاضر و آماده بود که راه می‌داد به […]

درباره‌ی «رگ خواب» حمید نعمت‌الله

  امتیاز (از ۵ ستاره): 1/2* ۱. در تیتراژ اولین فیلم حمید نعمت‌الله بوتیک نام خانوادگی او «نعمت‌ اله» نوشته شده، رسم‌الخطی قدیمی با یک لام محذوف. بعد از بوتیک همیشه چیزی در سینمای نعمت‌الله کم بوده، لام محذوفی که تماشای بی‌پولی، آرایش غلیظ و رگ خواب را برایم هر بار به تجربه‌ای همراه با […]

چه رازی در «گيم آو ترونز» پنهان است؟

اسيری را به نگهبانی، سلحشوری را به لات تنومندی، شاهزاده‌ای را به بانويی و هر کسی را که به هر کسی بسپرند تا به مکاني ديگر ببردش در اين گيم آو ترونز (اسمش همين است ديگر، به هم نمی‌گوييم «بازی سريران» را ديده‌ای يا نه) در پايان، يا از نيمه‌ی راه آغاز می‌کنند به درک […]

کدام باشگاه انگلیسی کدام شخصیت «بازی تاج و تخت» است؟

این نوشته‌ی مفرح را (که در تب قسمت‌های آخر «بازی تاج و تخت» نوشته شده) البته جدی نگیرید. ولی خب واقعا قریحه‌ی این نویسنده‌ی فوتبالی در سایت چهارچهاردو قابل تحسین است. البته کسانی ظرایف نوشته را درک می‌کنند که هم فوتبالی باشند و هم سریال را دیده باشند. م.ا. می‌دانیم که این‌جا نیامده‌اید برای چنین […]

گفت‌وگوی مارتین اسکورسیزی و جری لوییس

ماه اکتبر پارسال در موزه‌ی تصویر متحرک، نشستی برگزار شد با حضور جری لوییس و مارتین اسکورسیزی. این نشست که به مناسبت نود سالگی لوییس ترتیب داده شده بود به گفت‌وگویی انجامید که بخش‌های مهمش از نظرتان خواهد گذشت. مقدمه اسکورسیزی: وقتی به کمدی فکر می‌کنم بسیاری نام‌های افسانه‌ای را به یاد می‌آورم. یکی از […]

جری لوييس، از روی نيمکت

همیشه فکر می‌کردم که نوشتن چیزی درباره‌ی جری لوییس را به او بدهکارم. طبعا او متوجه و متوقع و منتظر جبران این بدهی نبود، و من هم نمی‌خواستم بی‌بهانه چیزی در مایه‌های «یاد آن روزها به خیر» بنویسم، اما حالا بهانه‌ای جور شده به صلاحدیدِ طبیعت. و حقیقت این است که ما را، از جمله، […]

گفت‌وگو با نیامی واتس

نیامی واتس که نمی‌داند در اتاقش در هتلی در لندن ما دو نفر را کجا جا بدهد، بلند می‌گوید: «مبل یا کاناپه؟» این بازیگر 48 ساله که امسال و سال پیش بیش‌تر وقتش را صرف بازی در سریال تلویزیونی ده ساعته‌ی کولی کرده، در نقش یک روان‌درمانگر به اندازه‌ی کافی روی مبل راحتی نشسته. کاناپه […]

دانکرک (کریستوفر نولان)

دانکرک روایت ماجرای مشهوری در جنگ دوم جهانی در خاک فرانسه است. روزهایی که ارتش آلمان بخش‌های زیادی از اروپا را اشغال کرده‌ و به شهر ساحلی دانکرک در شمال فرانسه رسیده‌ است. بیش از سیصد هزار سرباز فراری انگلیسی بین ارتش در حال پیشروی هیتلر از یک سو و آب‌های شمال فرانسه منگنه شده‌اند، […]

رویای «دهه‌ی نود» مرده است

هال هارتلی برای من نامی خاطره‌انگیز است. فیلم‌سازی که با چند فیلم اولش برای خودش اعتباری پیدا کرد. اما در سال‌های اخیر از او چندان خبری نیست. فیلم‌های تازه‌اش بخش مهمی از طنز و بداعت فیلم‌های اولیه‌اش را از دست داده. در این گفت‌وگوی تازه با No Film School، هارتلی از سینمای مستقل می‌گوید. م. ا. حقیقت باورنکردنی […]

زندگی یعنی عشق ورزیدن

  به کافه‌ی کنار خیابان در منطقه‌ی 15 پاریس که می‌رسم با زبان فرانسه‌ی نصفه‌نیمه به کافه‌چی می‌گویم همراهم برای ناهار میز رزرو کرده. به لیست نگاه می‌کند و می‌پرسد: «به چه نامی؟» می‌گویم: «امم… ژولیت بینوش.» ناگهان این اسم به نظر نامحتمل جلوه می‌کند. ابروهایش را با تعجب بالا می‌دهد، مثل کسی که شوخی […]

جشنواره فیلم کن (روزهای هفتم و هشتم)

  جشنواره از نیمه گذشته و فکر کردن به آن آدم‌ را غمگین می‌کند. امروز جشن هفتادمین سالگرد جشنواره کن برگزار شد و برای این ضیافت آرتیست‌ها و مولفین بزرگ سینما گرد هم جمع شدند. من پشت سرهم مشغول فیلم دیدن بودم و اخبار جشن را در طول روز پی‌گیری نکردم. آخر شب که با […]

قصه‌ی «اپل» از دست رفته

  فیلم کوتاه حیوان هفتمین ساخته‌ی برادران ارک این‌ روزها اولین حضورش را در بخش «سینه‌فونداسیون» هفتادمین دوره‌ی جشنواره کن تجربه می‌کند. بهمن و بهرام ارک درباره‌ی جرقه‌ی اصلی ایده‌ی فیلم از روزی می‌گویند که پشت درِ مدرسه‌ی ملی نشسته بودند و انتظار می‌کشیدند برای اجازه‌ی ورود. داخل شدنِ بدون اجازه‌ی گربه‌ای نسبتا کوچک از […]

(خیلی) فرانسوی بودن

ینمادر همه‌ی دوره‌های جشنواره کن در مورد یک چیز می‌شود مطمئن بود. این که نه‌فقط فیلم‌های فرانسوی در جشنواره هست، بلکه فیلم‌هایی هست که قرار است «خیلی فرانسوی» باشند. «خیلی فرانسوی» به این معنا که آمیزه‌ای‌اند از ویژگی‌های فرهنگی و یک جور غرابتِ رسمی که به مشخصه‌ی بادوامِ سینمای این کشور بدل شده است؛ و […]

جشنواره فیلم کن (روزهای پنجم و ششم)

  تمام سال را می‌شود منتظر چنین شب سینمایی بود: شب میشائیل هانه‌که. به کارنامه‌ی پربارش فکر می‌کنم و این‌که دو دسته فیلم‌ساز بزرگ داریم. گروه اول آن‌هایی‌اند که سینمادوستان را شیفته و شیدا می‌کنند. دسته کمیابِ دوم آن‌هایی‌اند که علاوه بر این بر فیلم‌سازها هم به‌شکل بنیادی تاثیر می‌گذارند. هانه‌که از این دسته‌ی دوم است. […]

جشنواره فیلم کن (روز چهارم)

  وقتی در صف جنجالی‌ترین فیلم جشنواره انتظارمان برای ورود به سالن دوبوسی بیش از حد طولانی شد کسی بلند داد زد: «کار، کار گدار است». چند ماهی‌ست که موضوع فیلم هولناک به تیتر خبرهای سینمایی فرانسه تبدیل شده، سوژه‌ای داغ درباره رابطه ژان-لوک گدار و آن ویازمسکی در سال‌های ساخت فیلم زن چینی. شاید […]

جشنواره فیلم کن (روز سوم)

شب قبل دیروقت خوابیده‌ام و صبح قید دیدن اوکجای بونگ جون-هو را می‌زنم تا در ریتم جنون‌آمیز فیلم دیدن وقفه‌ای ایجاد کنم. به خودم می‌گویم تکرارش را فردا می‌بینی. به‌نظرم می‌رسد بخش‌هایی از باربارای ماتیو آمالریک را دیشب در خواب دیده‌ام. بارابارا تلاش یک کارگردان و بازیگر برای ساخت فیلمی درباره‌ی یک خواننده‌ی افسانه‌ای فرانسوی […]

جشنواره فیلم کن (روز دوم)

  صبح روز دوم را با فیلم جدید تاد هینز Wonderstruck در سالن گران لومیر شروع می‌کنم. امسال بخش امنیتی جشنواره برای ورود به کاخ کنترل ویژه‌ای شبیه فرودگاه‌ها در نظر گرفته. همین منجر به تاخیر در ورود و ایجاد ازدحام عجیب و غریب می‌شود. با این‌که کارتم صورتی و اولویت‌دار است باز هم آخرین […]

جشنواره فیلم کن (روز اول)

ساعت ده صبح فیلم افتتاحیه جشنواره نمایش داده می‌شود. سالن کاملن پر نیست، اما برای من پر از چهره‌های آشناست. هر سال مثل یک آئین سروکله‌ی همه‌‌ی ما از جاهای دور و نزدیک پیدا می‌شود. در این چند سال آن‌هایی را که شناخته شده‌تر هستند به نام می‌شناسم اما خیلی‌ها را فقط از روی قیافه به‌جا […]

گزارش جشنواره کن 2017

چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ماه، درست دو روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری، هفتادمین دوره‌ی جشنواره کن شروع می‌شود. کن هفتاد ساله شده، اما همچنان نشانه‌ای از کهولت در نگاه جشنواره به سینما دیده نمی‌شود. این روزها وقتش است که فرش قرمز پهن شود، سالن‌ها آماده و نسخه‌ی نهایی فیلم‌ها تست ‌شوند. به پرینترها […]

You cannot copy content of this page