زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

پادکست دوم درباره‌ی جشنواره فیلم فجر

گفت‌وگوی مجید اسلامی، حبیبه جعفریان، یحیی نطنزی و شهرام مکری

Visits: 1108

 

https://soundcloud.com/user-862561639/7yjpdjlhxpff

این دومین پادکست سایت چهار است که در آن به کیفیت فیلم‌های جشنواره و کیفیت داوری و مکانیزم تولید فیلم در سینمای ایران می‌پردازیم، و این که چگونه می‌توان فیلم‌های سینمای ایران را دسته‌بندی کرد. از این‌جا هم می‌توانید گوش کنید. لینک دانلود

مطالب مرتبط

13 پاسخ

  1. بحثی که شهرام مکری پیش کشید در مورد مناسبات اقتصادی سینما در ارتباط با طبقه تازه به دوران رسیده خیلی تکان دهنده بود. سینمای فلج و ورشکسته ای که چند سالی است دارد بخاطر کمبودهای شخصیتی یک مشت تازه به دوران رسیده ساپورت مالی میشود و اگر اینها روزی از این “سوسول بازیها” خسته بشوند معلوم نیست عاقبتش چه میشود. دردناک و شرم آور است. به راستی چطور میشود این وضع را تغییر داد.

  2. شهرام مکری فوق‌العاده‌ست! بسیار دقیق و متفکرانه صحبت می‌کنه.

  3. لذت بردم از این بحث. بخصوص از بخشی که به مناسبات اقتصادی سینمای ایران پرداختید. این “سود در تولید” فاجعه است. ناراحت کننده تر اینکه مختص تهیه کنندگان و فیلمسازان لمپن معلوم الحال هم نیست، بسیاری از فیلمسازان روشنفکر و فرهنگی هم خواه ناخواه به این مسیر کشیده میشوند. چند روز پیش خبری منتشر شد که مجتبی جباری (بازیکن فوتبال) سرمایه اش را از کاهانی مطالبه میکرد برای فیلمی که اکران نشده. ادعای جباری تلویحا این بود که کاهانی مخصوصا میخواهد فیلم اکران نشود که طبق قرارداد پول را پس ندهد! یک موقعیت عجیب و غریب و پیچیده

  4. در بخشی از بحث اشاره کردید به راه افتادن موج نورئالیسم ایتالیایی بعلت ورشکستگی اقتصاد ایتالیا. به نظر شما این احتمال و این امکان وجود دارد که در ایران هم موج مشابهی از فیلمهای کم خرج پربازده در اثر شرایط فعلی راه بیفتد؟ چطور میشود سینما را به این سمت سوق داد؟ حمایتِ مای مخاطب از فیلمهای کم خرج خوش ساخت در گروه هنر و تجربه تا چه اندازه میتواند موثر باشد؟

    1. به نظرم سازوکار صادرات فیلم چندان فراهم نیست. اصولا به پدیده‌های فرهنگی که به قصد صادر شدن ساخته می‌شود بدبینانه نگاه می‌شود. از سوی دیگر راه یافتن به بازار جهانی مکانیزم بسیار پیچیده‌ای دارد.

  5. با حرفهای مکری ارتباط برقرار نکردم. همچنین خانم جعفریان که هیچ حرفی برای گفتن ندارند. فقط میگویند “آره” یا می‌خندد در حالی که من نمیفهمم برای چی میخندند.
    مثل همیشه حرفهای آقای اسلامی عالی بود و همین طور آقای یحیی نطنزی.

  6. سلام مجدد. چقدر خوب میشود امکان ثبت نام در سایت برای کامنت گذاشتن وجود داشته باشد. یعنی شبیه سازی فضایی بین فیسبوک و وبلاگ هفت و نیم، در سایت برای خواندن و نظر دادن با پروفایل شخصی. و اینکه علاوه بر شما آقای نطنزی و خانم جعفریان و فرسادفر و بقیه نویسندگان هم به کامنتها و بحثها دسترسی داشته باشند و شرکت کنند. لینکهای اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی (اینستاگرام و توییتر و غیره) را هم پای هر مطلب فعال کنید عالی میشود. سایت خیلی خوب است اما اگر اینترکتیو تر بشود عالی است. ممنون

  7. پیشنهاد من یک کانال یوتیوب و آپارات علاوه بر ساندکلاد است. میزگردها را فیلمبرداری کنید به سبک تلوزیونی. میدانم وقت گیر و پرزحمت است اما میزگردها به صورت تصویری -بخصوص با دکور خوب و بامعنی- بهتر دیده میشوند و در ذهن ثبت میشوند. مثلا من بیشتر بحثهایتان با شجاع نوری و راستین در تلوزیون را هنوز یادم هست، اما مطالب چند تا پادکست قبلتر را به سختی به یاد می آورم! (شوخی میکنم آنها را هم یادم است ولی میزگرد تصویری چیز دیگریست)

    1. پیشنهاد میکنم سایت را اشتراکی کنید. به متن کامل مطالب فقط اعضای عضو بتوانند دسترسی داشته باشند. بخشی از هزینه های نگهداری و تولید محتوایش را برمیگرداند. مخاطبان شما اکثرا کسانی هستند که شما را میشناسند و پیگیری میکنند نه افراد گذری. حق اشتراک میدهند و میدانند ارزشش را دارد.

  8. بسیار عالی…. فکر می‌کنم روند بحث‌ها چیزی ورای درک و حوصله و منطق مکالمات عادی سینما و منتقدان و صاحبنظران(!) ما باشد! به همین خاطر بی‌شک مقاومت‌ها در قالب اهمیت ندادن و نق زدن‌های محفلی به‌گوشتان خواهد رسید(که البته اهمیتی ندارد). شهرام مکری عزیز و با دانش، رونق این گفت‌وگو بود. ضمن این‌که بانو جعفریان و جناب نطنزی گزیده‌گوی نغز این نشست بودند. باشد که بیش از این بیاموزیم….

  9. نظرات شهرام مکری از این نظر فوق‌العاده بود که ذهنی به‌شدت آماده داشت. می‌توانست در لحظه نظرش را طبقه‌بندی کند و با دلیل و منطق و خیلی ریاضی‌وار بیانش کند. حیف که صحبت‌هایش کوتاه بود و کاش صدایش سر یکی از کلاس‌هایش را ضبط کند و شما این‌جا پادکستش کنید.
    این را البته منی می‌گویم که با دیدن ماهی و گربه آنقدر حس و حال بدی بهم دست داد که سی دی اش را خواستم بشکنم اما نشد، پس تا جایی که می‌شد خش‌اش انداختم و بعد انداختم دور مبادا کسی برش دارد و برود نگاهش کند و مثل من دچار آن حال بد شود. با این اوصاف خوشحالم که با وجه دیگری از کارگردانی که دوستش نداشتم روبرو شدم.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

You cannot copy content of this page