سفرنامهی گرجستان
درخت آرزو. اسمش همین بود. نٌه ساله که بودم، دوشنبهها با دخترداییها و پسرداییها میرفتیم «کانون فیلم». کانون اسم انجمنی بود که کارش نمایش فیلمهای مستقل دنیا در آن روزهای اواخر دههی هفتاد میلادی و پنجاه شمسی بود؛ سالهای نخستین بعد از انقلاب سال ۵۷ در ایران. همیشه برایم سوال بوده و هنوز هم، […]