کرونا همسفر من است (بخش دوم)

بازدیدها: 1486 «آیا نظاره نکرده بودند؟ نظاره نکرده بودید آیا؟ ای بیگنهانِ پایسوختهی این زمینِ سوخته، که سرزمینی که به جان میجستید آن خاکِ دورِ آب و نور و عشق و زیبایی جایی نبود که زمانی بود: فردای واقعیت.» در هواپیما یکریز شعر مینویسم. هرگز در زندگیام واقعا شعر نگفتهام. شعر رسانهی من نبوده. نه […]
کرونا همسفر من است

بازدیدها: 1045 قسمتهای قبلی این «ناسفرنامهها» چند ماه پیش هفته به هفته در روزنامهی شرق منتشر میشد و البته هر کدام موضوع مستقلی داشته. اما نویسنده تصمیم گرفت این ناسفرنامه را این بار در سایت چهار منتشر کند. این تغییر از این پس ممکن است – در این عصر پساکرونا – ناگزیر باشد. – ترو خدا […]
گزارش جام جهانی – بخش آخر
بازدیدها: 329 شش: روباهان کوچک بیشتر همسفران فکر میکردند سارانسک شهر کسلکنندهای خواهد بود و از ساعت سه صبح که به سمت ایستگاه قطار راه افتادیم غر میزدند چرا بیشتر در کازان نماندهایم. سارانسک کوچکترین و جنوبیترین شهر میزبان است، شهری که احتمالاً کسی تا قبل از جام جهانی اسمش را هم نشنیده. من در […]
گزارش جام جهانی – بخش دوم
بازدیدها: 291 سه: کتانی سرخ آقای میم، یکی از راهنمایان تور، دستاش را با حالتی دوستانه و تصنعی به شانۀ من کوبید و گفت: «خب… از کرمانشاه تا کازان، ها؟» من لبخند سردی تحویلش دادم و حوصله نداشتم حرفاش را تصحیح کنم. ما در کازان نبودیم. جای پرتی بودیم به نام اولیانوفسک، شهری سوت و […]
گزارش جام جهانی – بخش اول
بازدیدها: 435 مقدمه. نشستهام توی اتاق و خیره شدهام به چمدان صورتی بزرگ خواهرم که با خود به سفر برده بودم. از میان درِ بازش، چیزهای نو و سوغاتیها را میبینم و چیزهای نیمهنوی برده و بازآوردهای را که حالا کهنه به نظر میرسند. لباس سفید مخصوص ورزشگاهام که رفتنی اتوزده و با احترام توی […]
سفرنامه تالین – 4
بازدیدها: 392 وقتی اولین بار به جایی سفر میکنی، هیجانانگیزترین چیز تجربهی کشف یک جغرافیای تازه است؛ کشف خیابانها و کوچهها، رستورانها و فروشگاهها و سردرآوردن از روابط جغرافیایی؛ این که کدام کوچه به کدام خیابان راه دارد و در هر فضایی چه روابطی حاکم است. چند روز که میگذرد، معماها حل میشود، فضا آشنا […]
سفرنامه تالین – 3
بازدیدها: 433 سالنهای سینما هر کدام هویت خودشان را دارند. سینما سوپروس فقط یک سالن سینماست، کوکاکولا یک مولتیپلکس چند سالنهست و سولاریس پردیسی سینمایی در دل یک مجتمع تجاریست که در آن یک کتابفروشی خیلی بزرگ و یک سلفسرویس بزرگ و یک هایپرمارکت هم هست. سوپروس برای یک عشقسینما حال و هوای بهتری دارد، […]
سفرنامه تالین – 2
بازدیدها: 638 چمدانها سرانجام از راه رسیدند. ابتدا خبر رسید که پیدا شدهاند و هنوز در استانبولاند، ولی تگ جدید رویشان نخورده و شماره تگشان با چیزی که ما ثبت کردهایم فرق دارد. قیافهی کارمند ترکیش در استانبول را که تگهای قبلی را کَند و تگ جدید را صادر کرد خوب یادم است. واقعا گیج […]
سفرنامه تالین- 1
بازدیدها: 518 فرودگاه امام نسبتا شلوغ است، ولی بر خلاف انتظارم (از پرواز استانبول پارسال در سفر سویس)، صف کارت پرواز خلوت است. بارها را راحت تحویل میدهیم. همهی مقدمات سر وقت انجام میشود و بهموقع سوار هواپیما میشویم. اما ، پرواز تاخیر میخورد، به دلیل مشکلات فنی. بهمرور مسافرها نگران میشوند. خیلیها در استانبول […]
سفرنامهی گرجستان
بازدیدها: 533 درخت آرزو. اسمش همین بود. نٌه ساله که بودم، دوشنبهها با دخترداییها و پسرداییها میرفتیم «کانون فیلم». کانون اسم انجمنی بود که کارش نمایش فیلمهای مستقل دنیا در آن روزهای اواخر دههی هفتاد میلادی و پنجاه شمسی بود؛ سالهای نخستین بعد از انقلاب سال ۵۷ در ایران. همیشه برایم سوال بوده و هنوز […]
سفرنامهی روسیه – بخش دوم: (7 و 8 و 9)
بازدیدها: 5303هفت. نشستهایم در قایق و میرویم در خلیج فنلاند. از سمت شرق، نوا میریزد به خلیج و بعد راه پیدا میکند به دریای بالتیک. روی نقشه رودهای دیگر را دنبال میکنم، رودهایی از فنلاند، استونی و روسیه، با اسمهایی که زیباییشان فقط درخور یک رود شمالیست: ناروا که انگار دوقلوی نواست، لوگا که ظریف […]
سفرنامه روسیه – بخش دوم: سنتپیترزبورگ (پنج و شش)
بازدیدها: 608 پنج. مهراد میگوید آنقدر در سنتپیترزبورگ کلیسا میبینیم که از هر چه کلیسا زده شویم. اما بیشتر از خود کلیساها، توضیحات مهراد کسالتبار است، و تاتیانا هم نیست که بگوید کبوتر نماد چی است و بره و مار نماد چی، و ولادیمیر هم انگار کلیسا با عوالم فلسفیاش جمع نمیشود. مهراد در کلیسای […]
سفرنامه روسیه – بخش دوم: سنتپیترزبورگ (چهار)
بازدیدها: 2292چهار. مهراد میگوید جایی که قرار است برای ناهار برویم، شبیه عروسیایست در ویلایی در شمال که طرف وُسع مالیاش کم بوده. جایی که میگوید، هتل «پوتمکین» شهر پوشکین، بیشتر یادآور بلمی ساده است تا رزمناو پوتمکین، و بیشتر یادآور شاعری محلی و کمآوازه تا پوشکین. مهراد راست میگوید. دکوراسیون سالن غذاخوری هتل پوتمکین، […]
سفرنامه روسیه- بخش دوم: سنتپیترزبورگ (سه)
بازدیدها: 253 سه. مهمترین فرق مسکو و سنتپیترزبورگ این است که در مسکو مهراد پرحرف بود و وقتی هم حرف نمیزد، الکساندر اول شهرام شبپره میگذاشت و کسی به این فکر نمیافتاد که هدفون بکند در گوشش. حالا اما نشستهایم در اتوبوس و جایی دوری میرویم، جایی خارج شهر. بعضیها خواباند، بعضیها آهنگ گوش میکنند […]
سفرنامه روسیه- بخش دوم: سنتپیترزبورگ (دو)
بازدیدها: 248دو. تولد صبا معلق بود میان مسکو و سنتپیترزبورگ و او میترسید جایی آن بالا، در مرز شهرهای روسیه که نامهاشان یکی از آن یکی سختتر و غریبتربود، گماش کند. من هیچ وقت روز تولدم در هواپیما، در جاده یا روی آب نبودهام و صبا حسابی فخر میفروشد که در روسیه پانزده ساله میشود، […]
سفرنامه روسیه – بخش دوم: سنتپیترزبورگ (یک)
بازدیدها: 271 یک. ولادیمیر نیامده. ما با مهراد تنها آمدهایم لب نِوا [Neva]. سرد است و خوابآلودیم و رد شدن کشتیهای تفریحی بزرگ – خود تایتانیک هم که باشد – برایمان جذابیتی ندارد، و همینطور توضیحات مهراد دربارۀ ساختمان سبز و زرد پشت سرمان که ساختمان نیروی دریایی است و هیچ نمیفهمم چرا راهراهِ آبی […]
سفرنامه روسیه – مسکو به سنتپیترزبورگ
بازدیدها: 318پاساژ: ناکجا. از پرواز در روز خوشام نمیآید. پرواز در روز مثل یک صبح بیکار جمعه، که آفتاب هی میرود و هی میآید، دلگیر است، برعکسِ پرواز در شب، تماشای چراغهای شهر، تصور چیزهایی که دور و کوچک و غیرواقعی میشوند، خیالپردازی دربارۀ نوری تنها و تکافتاده در جایی دورافتاده، و منتظر ماندن برای […]
سفرنامه روسیه – بخش اول: مسکو (یازده)
بازدیدها: 243 یازده. با تاتیانا خداحافظی نکردیم. یادمان رفت. این گناهی نابخشودنیست و خورهای که تا آخر عمر ما را خواهد خورد. مثل اینکه عزیزی را از دست بدهی و یادت بیاید که درست روز مرگش، خواسته بود برایش ساندویچ محبوباش را بخری و نخریدی، یا با خودت ببریاش گردش و نبردی، یا برای نظرش […]
سفرنامه روسیه – بخش اول: مسکو (ده)
بازدیدها: 385 ده. صبا عاشق هیتلر است، عاشق آلمان، نازیها، جنگ جهانی دوم. جنگ و تاریخ اما چیزهایی نیستند که راحت در مغر من بگنجند. اسمها را یادم نمیماند، تاریخها را هم. وقایع مهم را مخلوط میکنم با هم، با اتفاقاتی خیالی، با داستانها. صبا مرزها را مشخص کرده. من از کتاب و فیلم و […]
سفرنامه روسیه – بخش اول: مسکو (نُه)
بازدیدها: 399نُه. فکر نمیکردم قبل از جام جهانی بیایم روسیه. هرچند واقعاً باور نداشتم جام جهانی 2018 روسیه را از نزدیک ببینم. شوخی بود و آخرش میرسید به اینکه صبا هم مثل من کنکورش مصادف میشود با جام جهانی و همانطور که او بدون من نرفت برزیل، من هم بدون او نخواهم رفت روسیه. قرارمان […]
سفرنامه روسیه – بخش اول: مسکو (هشت)
بازدیدها: 430هشت. متروی مسکو، عمیقترین جای زمین است. طوریست که انگار اگر کمی پایینتر بروی، به گوشتۀ زمین میرسی و فرآیند تشکیل سنگهایی را از نزدیک میبینی که به دقتِ درصد ترکیبات و ترتیب تشکیل، در زمینشناسی خواندهای. مترو برای کسانی که ترس از فضاهای بسته، ترس از عمق و ارتفاع، ترس از شلوغی و […]
سفرنامه روسیه- بخش اول: مسکو (هفت)
بازدیدها: 280هفت. هاوا ناگیلا – که من میشنیدم هاوانا گیلا و نمیفهمیدم هاوانا آن وسط چه میکند – نام ترانهایست اصالتاً یهودی و به عبری یعنی «بیایید شادی کنیم.». خیلیها خواندهاندش. از جولی اندروز و باب دیلن و الویس گرفته تا لیلا فروهر و ویگن. در وایتهارتلین، ورزشگاه تاتنهام و آمستردام آرنای آژاکس هم میخوانندش. […]
سفرنامه روسیه- بخش اول: مسکو (پنج و شش)
بازدیدها: 439پنج. دم غروب است و هوا گرفته و غریب و تاریک. باران میآید و نمیآید. من و خواهرم در محوطۀ هتل، نشستهایم روی نیمکتی در مکان مخصوص سیگاریها و عین خیالمان هم نیست. سیگاریهایی که جاشان را گرفتهایم چپچپ نگاه میکنند و مجبورند گوشهای تکیه دهند به دیوار و پکهای عمیق و از ته […]
سفرنامه روسیه- بخش اول: مسکو (یک تا چهار)
بازدیدها: 708 یک. ما گروه روبان سفید هستیم. وقتی راهنمایمان – که موهایش فر است و مردد بین لجوجانه یا فراموشکارانه سیاه ماندن و مطیعانه سفید شدن، و پولیور آبیاش را از گرمای تهران همراه آورده – این را میگوید و میخواهد جمع شویم گوشهای در دیدرس او، برخلاف انتظار من، هیچکس از خودش عکسالعملی […]
سفرنامهی هند
بازدیدها: 897 یک باران میبارد. این تنها چیزیست که تمام کسانی که قبل از رفتن ازشان پرسیده بودیم سرش توافق داشتند، که این موقع سال توی دهلی باران نمیبارد. حالا رسیدهایم به هند، ایستادهایم در محوطهی بیرونی فرودگاه دهلی و چیزی عجیب که شبیه بارانهای تهران نیست از آسمان میبارد و هوا سرد است. مستر […]