ماندن در خاک؟ … یا مردن در افلاک؟

بازدیدها: 1356 پرویز ناتل خانلری (۱۲۹۲-۱۳۶۹) ادیب و سیاستمدار ایرانی بود. تحصیلاتش را زیر نظر کسانی چون بدیع‌الزمان فروزانفر و ملک‌الشعرای بهار گذراند و از نخستین نفراتی بود که موفق به دریافت دکترای ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران شدند. در ۱۳۲۲ مجله‌ی ادبی سخن و در ۱۳۲۵ انتشارات دانشگاه تهران را راه‌اندازی کرد. از نیمه‌های […]

تهی از خاطرات سبز

بازدیدها: 173 «من از تصور بیهودگی این‌همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت می‌ترسم» یک میز غذا پس از صرفِ غذا، همراه با بساطی برجامانده‌ بر آن که گویی کسی نیست ــ یا هست امّا نمی‌خواهد یا یارای آن ندارد ــ که جمع‌شان کند. تابلوهای مجموعه‌ی «از نفس افتاده» همگی بازنمودی از این […]

پوست انداختن

بازدیدها: 549 تماشاگر وضعیت تماشاگر پوست بی‌شباهت به مادر آراز نیست. پیرزن که عمری افسار جن‌ها را در دست داشته و چم‌وخم مراوده با آن‌ها را می‌دانسته، اکنون رکب خورده و رشته‌ی امور از دستش در رفته است. این بار جن‌ها افسار گسسته‌‌اند تا دوره‌اش کنند و بازی‌اش بدهند. پوست حتی با جدی‌ترین مخاطبانش چنین […]

جاهایی هست که زمان ایستاده

بازدیدها: 740 چهارراه آخرین نمایشنامه‌ی بهرام بیضایی پیش از جلای وطن، لبریز از نشانه‌هایی‌ست که مخاطب را وسوسه می‌کنند در گوشه‌گوشه‌ی آن ردّ آثار پیشینِ مولّف را بجوید و در ذهنْ مسیرِ پر افت و خیزی را که این نشانه‌ها با آن بالا و پایین و دفرمه شده‌اند مرور کند. با این حال اگر با […]

پادکست درباره‌ی فیلم‌های جشنواره فجر ۹۹

بازدیدها: 1377  chahaarpodcast9 · پادکست درباره‌ی فیلم‌های جشنواره فجر ۹۹ برای سایت چهار در این پادکست به تحلیل فیلم‌های جشنواره فیلم فجر ۹۹ می‌پردازیم. اگر ساوندکلاد باز نشد می‌تواند این پادکست را از این‌جا دانلود کنید.

دریغا عشق که شد و باز نیامد

بازدیدها: 2725 سکانس پایانی ناگهان درخت محرک اصلی این نوشته است. این پایان نه تنها هیچ نشانی از فرودِ تسکین‌دهنده‌ی سینمای بدنه ندارد، در غوغای موسیقیِ کوبنده و هشداردهنده‌اش، و در تعددِ کنش‌ها و شناسه‌های نمادین‌اش، حامل نیروی انباشته‌ای‌ست که مسیرِ تا آن لحظه آرام و سلّانه طی‌شده‌ی فیلم را بحرانی می‌سازد و به جای […]

نگاهی به «شطرنج باد» محمدرضا اصلانی

بازدیدها: 4652 آن‌چه گذشت اگر منظور از فیلم مهجور اثری تک‌افتاده، دیده‌نشده و قدرنادیده باشد سخت بتوان در سینمای ایران مهجورتر از شطرنج ‌باد پیدا کرد. مسئله صرفاً این نیست که فیلم طی حیاتِ چهل و چند ساله‌اش تنها چهار سانس رنگِ پرده را دید۱. از بد حادثه فیلم‌های مهم دیگری هم هستند که به […]

لورل و هاردی بودن/ لورل و هاردی شدن

بازدیدها: 1271 تقدیم به شهرام جعفری‌نژاد در بیش‌تر آثارِ بیوگرافیک، مشخصاً آن‌ها که به شمایلی معاصر می‌پردازند، درست یا غلط، میان بدل و اصل مقایسه‌ا‌‌ی به میان می‌آید که به‌ندرت به نفع فیلم‌ها تمام می‌شود. معمولاً هر چه شخصیت از حیثِ زمانی به ما نزدیک‌تر و نسبت‌اش با دوربین پررنگ‌تر باشد، پرداختن و قبولاندن‌‌اش دشوارتر […]

بهترین‌ فیلم‌های دهه ۲۰۱۰

بازدیدها: 4982 سنت نظرسنجی بهترین‌های دهه را بسیاری مجلات و سایت‌های معتبر سینمایی جدی می‌گیرند. تصمیم گرفتیم در سایت چهار نظر منتخبی از منتقدان و سینماگران ایرانی را که در سال‌های اخیر به مناسبتی با این سایت همکاری داشته‌اند در کنار هم قرار دهیم و برخی یادداشت‌هایی هم ضمیمه کرده‌اند. بیش‌تر سینماگران ترجیح دادند فقط […]

تک‌درخت و طناب

بازدیدها: 1137 چشم‌‌‎اندازِ یک تک‌درخت؛ پای آن پیکری، به نظر بی‌جان رها‌شده و بر شاخه‌هایش طنابی آویخته که با آهنگِ باد می‌‌رقصد. بینِ تابلوهایی که درختِ گلابیِ وحشی با آن‌ها به یاد می‌آید، این یکی را می‌توان مشخصاً برگرفته از کیارستمی دانست و به یاد آورد جیلان از همان گام‌های نخست، وقتی در فضای روستاییِ […]

روز بی‌خستگی دویدن، شب سرشکستگی*

بازدیدها: 947 نخستین حضورِ یاسر (امیر جدیدی) در عرقِ سرد از بیش‌ترِ تماشاگران خنده می‌گیرد. با ظاهری آراسته رو به دوربین ایستاده و دارد با خوش‌رویی و متانت شعر می‌خواند. ظاهراً هیچ چیزِ خنده‌آوری وجود ندارد و آن‌چه می‌بینیم بازسازیِ وفادارانه‌ی شوهای تلویزیونی‌ست. سر و وضع و پوششِ مجری همان ا‌ست که باید باشد و […]

برخاستن از خاکستر

بازدیدها: 805  گردِهم‌آیی‌هایِ هم‌کلاسی‌های سابق در کُنه‌ خود حرکتی آیینی برای متوقّف کردنِ زمان ‌است. آدم‌هایی که مدّت‌هاست از یکدیگر دور افتاده‌اند، جمع‌ شده‌‎اند تا ــ به شکلی نمادین ــ به عقب بازگردند و شِمایی از دورانِ سپری شده بیافرینند. این بازگشت به گذشته قاعدتاً باید برای فرید خوشایند باشد چرا که یادآورِ روزهایی‌ست که […]

نگاهی به «شماره‌ی 17 سهیلا» محمود غفاری

بازدیدها: 1090 علاقه‌ی سهیلا به رادیو به چشمِ مسعود غریب و دمده می‌آید. می‌گوید رادیو دوره‌اش گذشته و چیزی‌ست دلخواهِ پیرمردها. سهیلا بیش از آن‌چه باید از طعنه‌ی مسعود می‌‌رنجد. چرا؟ آیا اشاره به پیری او را یادِ سن و سال و فرصت‌های هدر رفته انداخته؟ در نگاه اول شاید، امّا با تعمّقِ بیش‌تر پای […]