زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

نگاهی به مجموعه‌ی «از نفس افتاده» کار مرجان ثابتی

امیرحسین سیادت

«من از تصور بیهودگی این‌همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت می‌ترسم» یک میز غذا پس از صرفِ غذا، همراه با بساطی برجامانده‌ بر آن که گویی کسی نیست ــ یا هست امّا نمی‌خواهد یا یارای آن ندارد ــ که جمع‌شان کند. تابلوهای مجموعه‌ی «از نفس افتاده» همگی بازنمودی از این طرح‌اند؛ طرحی آشنا از زندگی روزمرّه که وقتی به واسطه‌ی…

نگاهی به مجموعه‌ی «از نفس افتاده» کار مرجان ثابتی

امیرحسین سیادت

«من از تصور بیهودگی این‌همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت می‌ترسم» یک میز غذا پس از صرفِ غذا، همراه با بساطی برجامانده‌ بر آن که گویی کسی نیست ــ یا هست امّا نمی‌خواهد یا یارای آن ندارد ــ که جمع‌شان کند. تابلوهای مجموعه‌ی «از نفس افتاده» همگی بازنمودی از این طرح‌اند؛ طرحی آشنا از زندگی روزمرّه که وقتی به واسطه‌ی…

You cannot copy content of this page