زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

ماجراهای نشاط‌آور

برای تماشای فیلم جدید آرنو دپلشن روبه، یک نور [یا «اوه، مرسی»] کمی زودتر وارد سالن دوبوسی شده‌ام. جشنواره به روزهای پایانی نزدیک شده و از نقطه اوج عبور کرده است. عطش فیلم دیدن کم‌تر شده و دیگر از ازدحام معمول خبری نیست. دیروز روزی روزگاری … در هالیوود، فیلم جدید کوئنتین تارانتینو را دیده‌ام […]

پادکست دوم درباره‌ی جشنواره کن ۲۰۱۹

  این پادکست دوم‌مان از جشنواره کن ۲۰۱۹ است که در آن به فرمول‌های حضور در جشنواره، دلایل غیبت سینمای ایران و ارزیابی جوایز جشنواره پرداخته‌ایم. می‌توانید پادکست را از این‌جا هم گوش کنید. ـ در ضمن نام فیلم دیائو یینان، دریاچه‌ی غاز وحشی‌ست، نه «دریاچه‌ی قوی وحشی» که در پادکست‌ها آمده. Visits: 1548

تارانتینو، کشیش و دیگران

روزی روزگاری… در هالیوود (کوئنتین تارانتینو) تارانتینو هیچ‌وقت فیلم‌ساز محبوبم نبوده. هیچ‌وقت دلم برای تماشای فیلمی از او تنگ نشده، چه پالپ فیکشن، چه بیل را بکش‌ها، و چه فیلمی که بیش‌تر از بقیه دوست داشتم (جکی براون). فیلم تازه‌اش هم از این قاعده مستثنی نیست. تک سکانس‌های برجسته دارد، لحن شوخی‌‌هایش بعضی‌ جاها خیلی […]

پادکست اول درباره‌ی جشنواره کن ۲۰۱۹

  این پادکست اول‌مان از جشنواره کن ۲۰۱۹ است که در آن به کیفیت فیلم‌های بخش مسابقه و حضور نام‌های بزرگ در جشنواره امسال پرداخته‌ایم. می‌توانید این پادکست را از این‌جا هم گوش کنید. Visits: 1329

لهجه‌های غربی، جوان‌های شرقی

در اتاق مطبوعات نشسته‌ام و دستم به نوشتن درباره‌ی این فیلم‌های متوسط و بد جشنواره نمی‌رود. یک ژورنالیست اهل چین اجازه می‌گیرد کنارم بنشیند. مودب است و انگلیسی را به‌طرز شیرینی آمیخته به زبان مادری‌اش صحبت می‌کند. لپ‌تاپش را بیرون می‌آورد، لبخند می‌زند: «چیزی می‌نوشید برای‌تان بگیرم؟». به فنجان قهوه‌ام اشاره می‌کنم و می‌گویم ممنونم. […]

چه کسی بسته‌ها را تحویل می‌گیرد؟

  آمدیم، نبودید (کن لوچ) فیلم کن لوچ با موقعیت اولیه‌ای کاملا شبیه دزد دوچرخه (دسیکا) شروع می‌شود: ریکی (مردی میانسال با دو فرزند نوجوان و همسری که به عنوان پرستار سالمندان کار می‌کند) در یک شرکت پست بخش خصوصی شغلی پیدا می‌کند که باید برای آن ون داشته باشد و برای خرید قسطی ون […]

زامبی‌های جارموش و نصّاب‌های تاتی

  در صف نمایش فیلم افتتاحیه جشنواره مرده‌ها نمی‌میرند (جیم جارموش) ایستاده‌ام، یک فضای باز خاطره‌انگیز برای چند نسل. برای ورود به سالن دوبوسی باید از پله‌های کاخ بالا بروی. این بخشی از یک سنت فرانسوی‌ست که این سال‌ها حفظ شده است. روز اول است و ازدحام  مطبوعاتی‌ها منجر به صفی طولانی شده. اغلب سرحال […]

دیگر نمی‌میری!

فیلم تازه‌ی جیم جارموش حتی از تصوری که تماشای تیزرش به‌وجود می‌آورد هم بدتر است. (وقتی تیزرش را دیدم وحشت کردم. فکر کردم اگر این تیزر مربوط به فیلمی از برادران کوئن بود خیالم راحت بود، ولی به این جارموشِ تازه اعتماد نداشتم. حق داشتم.) یک‌سوم اول فیلم به گونه‌ای پترسون‌وار به ترسیم روابط آدم‌ها […]

پیش از شروع

یک ضرب‌المثل فرانسوی می‌گوید: «من مثل شترم. راه بیفتم دیگر نمی‌ایستم!» حالا حکایت من است با جشنواره کن. حالا که راه افتاده‌ام، دیگر نمی‌توانم متوقف شوم! حتی اگر شرایطی مثل امسال باشد که فیلم‌سازهای موردعلاقه‌ام در جشنواره حاضر نباشند و هواشناسی نشان دهد که با شروع جشنواره اکثر روزها ابری و بارانی خواهد بود و […]

You cannot copy content of this page