سلامهای سیاه

بازدیدها: 2523 از شرکت به خانه برمیگردم. توی ماشین خودم هستم. دستکش دستم است. وقتی هنوز تمام نشده بود از هایپر دم خانه خریدم. چهارشنبه است. خواهرم در بیمارستان «محب یاس» کار میکند که مخصوص زنان و زایمان است. دو تا ساختمان به هم چسبیده است. یکی از ساختمانها را جدا کرده و به بیماران […]