قُلاب
بازدیدها: 508 با صدای جر و بحث کبوترها، خِشخِش چنگالهاشان بر لبهی پنجره بیدار میشوی. بیداری، اما چشمانت را سفت بسته نگه داشتهای؛ ساعت هنوز هفت نشده و خیلی زود است بخواهی شروع کنی به دیدنِ چیزها. آن طرفِ اتاق، مادرت روی تختش پهلو به پهلو میشود. بهزودی، وقتی میخواهد آماده شود تا برود سر […]