وگو
آیا از وقتی آمدید به کن توانستهاید خوب بخوابید؟
کم خوابیدم، ولی وقتی خوابم میبرد و بعد از خواب میپرم دلم میخواهد دربارهی فیلمی که چند روز قبل دیدم در دفترچه خاطراتم چیزی بنویسم. راستش به عنوان عضو هیات داوران بیشتر از وقتی که به عنوان بازیگر در جشنواره شرکت میکنم فرصت خوابیدن پیدا میکنم. از این بابت خوشحالم!
آیا فیلمهایی که میبینید برایتان رویا یا کابوس میسازد؟
فقط رویا. اینجا در بخش مسابقه همهی فیلمها عالیاند. من عاشق سینما هستم، مرا مستقیم میبرد داخل زندگی آدمهای دیگر، درنتیجه همیشه باعث میشود حیرتزده شوم که میبینم کسی دیگر بودن چه جور چیزیست.
در هیات داوری با حس خجالت خودتان چهطور راه میآیید؟
روز اول خجالت میکشیدم اما الان خیلی به هم نزدیک شدهایم. مثل یکجور خانواده شدهایم چون باید وقت زیادی را با هم بگذرانیم. پدرو خیلی مهربان و دوستداشتنیست، و پائولو، پارک، مارن، گابریل… گروه فوقالعادهای هستیم.
چهطور با هم تعامل میکنید؟
همه به نظر همدیگر بسیار احترام میگذارند. اینطور نیست که برویم آنجا با هم بجنگیم. بعضیها میگویند آخرسر جنگ و جدال خواهد شد ولی من اینطور فکر نمیکنم. بهنظرم روحیهمان خیلی به هم شبیه است.
روی تیشرتتان نوشته فمینیست هستید…
خب شما هم باید باشید!
من هم واقعا هستم! اما آیا سینما فضای کافی به زنها میدهد؟
نه… هر کسی که فکر میکند سینمای امروز به اندازهی کافی به زنها فضا میدهد، باید خیلی امُّل باشد و برای برابری جنسی زمان صرف نمیکند. واضح است که در صنعت سینما فرصتهای کافی به زنها داده نمیشود. جشنوارهها این مشکل را نشان میدهند. چیزی که الان دارد اتفاق میافتد این است که نه به اندازهی کافی کارگردان زن هست و نه زاویه دید زنانه. من جشنوارهها را مقصر نمیدانم، صنعت سینما مقصر است.
کارگردان زن محبوبتان کیست؟
وای… نمیتوانم به این سوال جواب بدهم چون بعضی از آنها در بخش مسابقه فیلم دارند. اما میتوانم از فیلمهای کارگردانهایی که دوست دارم اسم ببرم. همهی فیلمهای بخش مسابقه را دوست دارم اما واضح است که به آنها اشاره نمیکنم. عاشق اینم که با آندرهآ آرنولد کار کنم، او فوقالعادهست. اوا دوورنی را دوست دارم و چهقدر سخت است که نخواهم از آدمهایی که اینجا فیلم دارند اسم ببرم! اسم مارن اده را میآورم. عاشق اینم که با او کار کنم.
آیا ممکن است روزی فیلم بسازید؟
قصدش را ندارم اما کسی چه میداند… شاید در آینده این کار را بکنم. کار تهیهکنندگی را شروع کردهام و از این کار خوشم میآید.
به عنوان بازیگر وقتی فیلمنامهای به دستتان میرسد، چی باعث میشود به سمتش بپری؟
نکتههای زیادی هست. در فیلمنامه باید حس کنم که این شخصیت را پیشتر بازی نکردهام، و تجربهی تازهایست که میتوانم در کار هنریام رشد کنم. به شخصیت زن هم توجه میکنم. از خودم میپرسم «آیا خوب نوشته شده؟» ممکن است نقش کوتاهی باشد. برای من حجم نقش اصلا مهم نیست. باید شخصیتی باشد که حساسیتهای خودش را داشته باشد و سوژهی مورد نظر مردها نباشد. دلم نمیخواهد نقش عروسک ها را بازی کنم. زنها در واقعیت خیلی هیجانانگیزند بنابراین دلم میخواهد نقش زنهای هیجانانگیز را روی پرده بازی کنم.
تا به حال بزرگترین چالشتان به عنوان بازیگر چه بوده؟
هیچ چیزی برایم چالش نیست. خیلی وقتها میخواهم به چیزی سخت برسم اما حتی اگر شکست بخورم، چیزی یاد میگیرم. جنگیدن چالش است. افسر پلیس بودن چالش است. بازیگر بودن برایم لذتی بزرگ است: شکی نیست که مرا به چالش میکشد اما آن را باری بر روی دوشم نمیبینم.
چالشی برایتان سراغ دارم. چون گیاهخوار هستید، آیا نقشی را قبول میکنید که مجبور باشید مقدار زیادی گوشت بخورید؟
نه! صبر کنید… نقشی را قبول میکنم که قرار است گوشت بخورد اما درواقع چیزی را میخورم که شبیه گوشت است ولی گوشت نیست. همانطور که اگر نقش معتاد را بازی کنم، واقعا به خودم هروئین تزریق نمیکنم. وانمود میکنم. حُسن بازیگری همین است.
سایت جشنواره کن
ترجمهی م.ا.
Views: 263