این پادکست دوممان از جشنواره کن ۲۰۱۹ است که در آن به فرمولهای حضور در جشنواره، دلایل غیبت سینمای ایران و ارزیابی جوایز جشنواره پرداختهایم.
ـ در ضمن نام فیلم دیائو یینان، دریاچهی غاز وحشیست، نه «دریاچهی قوی وحشی» که در پادکستها آمده.
Views: 1552
14 پاسخ
من کلا نسبت به صحنه های برهنگی در فیلمها بدبینم. نودونه درصد برای اهداف دیگری گذاشته می شوند. همیشه هم تکراری.
با این توصیفی که شما از کن دادید آدم به جشنواره فجر امیدوار میشه. حداقل اونجا منتقدین و فیلمسازان پدر مسئولین و داوران جشنواره را درمیاورند.
عالی. خسته نباشید.
هر دو پادکست را گوش کردم. عالی بودند و مرسی بابت این همه دقت و زحمت. به دو نکته اشاره کردید که برای من تامل برانگیز بود. یکی اینکه چرا حساسیت روشنفکران فمنیست تا این اندازه پایین آمده که عبدالطیف کشیش با خیال راحت میتواند چنین اثر سخیفی تولید کند و به بخش مسابقه کن بفرستد (در صورتی که میدانیم مثلا حساسیتشان روی رسواییهای جنسی در هالیوود چقدر بالاست و دیده ای با کوین اسپیسی و واینستاین چه معامله ای کرده اند) چرا شاخکهای حساسیتشان روی رویدادهای سینمایی اروپایی کمتر است تا هالیوود.
دیگری آنجا که گفتید هر ترکیب هیئت داوران دیگری تقریبا همین جوایز را میداد. راستش به این دومی کمی با دیده تردید نگاه میکنم چون موارد نقضش را در تاریخ کن زیاد میبینم. بین علایق رئیس هیئت داوران هر سال با برنده اصلی جوایز لااقل تا چند سال پیش از این رابطه بوده. مثلا سالی که جوزف لوزی (با گرایش سیاسی خاص خود) رئیس هیئت ژوری بود، فیلمهای الیو پتری و فرانچسکو روسی جایزه گرفتند. یا گابریل گارسیا مارکز جایزه اصلی را به فیلمی از سینمای ترکیه (یول/ییلماز گونی) میدهد که وجوه تماتیکش بسیار نزدیک به دلمشغولیهای مارکز است. یا سال 1994 اگر رئیس هیئت داوران کسی جز کلینت ایستوود امریکایی (با علایق تیپیک آشنا) نبود آیا داستان عامه پسند تارانتینو بر قرمز کیشلوفسکی یا زیر درختان زیتون کیارستمی ترجیح داده میشد؟ بعید میدانم. سال 2001 قرار بود جودی فاستر رئیس هیئت ژوری باشد، اما با انصراف او لیو اولمان (بازیگر آشنای فیلمهای برگمان) جایگزین شد و نخل طلا به اتاق فرزند نانی مورتی رسید. با خودم گفتم اگر جودی فاستر بود حتما این فیلم را از نصفه ها رها میکرد و نخل طلا هم نصیب فیلم قول شان پن یا مردی که آنجا نبود برادران کوئن میشد!
ای بابا چقدر غلط املایی و انشایی دارم!
موافقم. بهنظرم رییس هیات داوران دستکم روی جایزه نخل طلا موثر است.
جملهای که من آخر بحث گفتم این بود که هر هیئت داورانی می توانست این جوایز را بدهد که اشارهای بود به نداشتن تشخص و جسارت در دادن جوایز توسط هیئت داوری امسال.
با سلام
نظرتان درباره نظرسنجی برترین فیلمهای تاریخ سینما در مجله فیلم چیست؟ من که دلیل انتخاب گوزنها بعنوان فیلم برتر سینمای ایران را نفهمیدم.
مجله را ندیدم. ولی بین انتخاب «همشهری کین» و «گوزنها» تناقض عجیبی هست.
من به سینما تخصصی و منتقدانه نگاه نمیکنم، برداشتهایم حسی است. به خاطر همین نمیفهمم چرا باید همشهری کین را باید بهتر از نشانی از شر و بانویی از شانگهای و محاکمه دانست! من این سه فیلم را بارها دیده ام و هر بار نفسم بند آمده از حسهای متضادی که در من برانگیخته اند، اما همشهری کین را فقط یک بار دیده ام. عجیب است که این فیلم به شکل اغراق شده ای در انتخاب بیشترشان هست و فیلمهای دیگر به کلی غایب هستند. مشتاق بوده ام که بدانم چرا ولی هیچکدام هیچ توضیحی نداده اند.
از نظر من همشهری کین لایق این جایگاه هست، ولی راستش به این همشهریکیندوستی که در این نظرسنجی هست بهشدت مشکوکم.
ای کاش شما در سایت این مساله را آسیب شناسی کنید. البته میدانم که موضوع حساس و سوتفاهم برانگیزی است.
کاملا سوءتفاهمبرانگیز است.
البته از حق نگذريم جوك هاي بامزه (نشاط آور) زيادي در اين نظرسنجي هست، مثلاً منتقدي “به نفع آينده” فقط يك فيلم را از هر فيلمساز برگزيده و براي من روشن نيست كه اگر از يك فيلمساز دو فيلم را برمي گزيد “آينده” چگونه متضرر مي شد؟ منتقد ديگري انتخاب فيلمهاي محبوبش را اول محدود به دهه هستاد و نود ميلادي و دوباره محدود به فيلم هاي امريكايي كرده و منتقد ٤٠ ساله اي ٥٠ فيلم محبوب دارد كه فقط دوتاي آنها مربوط به قرن بيست و يكم هستند، داگ ويل و سريال بازي تاج و تخت.
به نظرم همين شماره ي مجله فيلم (هر مولكول با معني و بي معني اين شماره) به روشني وضعيت كنوني نقد فيلم، منتقد فيلم، رسانه هاي نقد فيلم و اساساً فضاي فرهنگي جامعه را آيينگي مي كند (به خصوص يادداشت سردبير كه اصرار به تكرار چندباره ي اين مطلب دارد كه هركس در بازي من شركت نكرد، ترسوست و از افشاي خود مي ترسد و يا اينكه من دبير مجموعه ي انتخاب بهترين فيلم هاي تاريخ سينما هستم ولي اصولاً حال و هواي نقد فيلم در اين روزگار را نمي شناسم!)
بله این اداهایشان خیلی زشت است. عده ای فکر میکنند هنوز هم سی چهل سال پیش است که یک مجله مرجعیت عامه! داشته باشد و فکر میکنند هر چیزی بنویسند با علاقه خوانده خواهد شد. چرا باید منتقدی که حرفش را در خانواده خودش هم قبول ندارند فکر کند که دارد با لیستش به “آینده” لطف میکند! آندره بازن با آن تاریخ سازی چنین ادعایی نداشت که اینها دارند.