زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

پادکست درباره‌ی فصل پایانی «بازی تاج و تخت»

هیاهو پس از پایان

نغمه ثمینی - مجید اسلامی


سریال  بازی تاج و تخت یک ماهی هست به پایان رسیده و فصل آخرش هیاهوی بسیاری به پا کرده. پیش از این دو بار در سایت چهار به این سریال پرداخته بودیم. این می‌تواند بخش سوم و پایانی این بحث باشد که با تمرکز بر فصل هشتم و پایان‌بندی سریال تدارک دیده‌ایم. این پادکست را از این‌جا هم می‌توانید گوش کنید یا دانلود کنید.

Views: 2188

مطالب مرتبط

17 پاسخ

  1. خیلی منتظر این پادکست بودم. مثل انتظار برای خود سریال. البته من فقط یک سال برای فصل هشتم انتظار کشیدم. اگر از ده سال قبل سریال را دنبال می کردم واقعا ناامیدی ام چند برابر می شد. دقیقه ی 25 یا 26 اشاره کردید که دنریس از این که دوستش ندارند ناراحت میشه. یعنی محبت طلبه. در حالی که اصلا این جوری نیست. من حتی فرض می کنم دنریس محبت طلب باشه چرا مردم نباید بهش احترام بگذارند؟ وینترفل رو نجات داده. جون ارتش و خودش رو به خطر انداخت اما بدون هیچ دلیلی سانسا و بقیه از او متنفرند.
    به نظر من قسمت سوم برای این در شب اتفاق افتاد، برای این سواره نظام به جای دفاع حمله کرد که بودجه ی کار رو بیارن پایین. تقریبا هیچ کس تو قلعه سیاهی لشگر نبود و همه شخصیتهای اصلی بودند اما بعدا فهمیدیم فقط نصف سربازها مردند. به نظرم قسمت سوم هم خیلی بد بود. حمله ی سواره نظام منطقی نبود. باید توی قلعه دفاع می کردند. فقط برای این که یک صحنه ی باحال بسازه. شبیه وقتی که دنریس جلوی اژدها دراومد برای سخنرانی.
    در مورد صحنه ای که برون اومد تا برادران لنیستر رو بکشه چیزی که عجیب بود این بود که جیمی اصلا از این که سرسی قصد جون شون رو کرده ناراحت نشد. یا اصلا به روی خودش نیاورد.
    یک چیز در مورد جیمی: جیمی اول سریال منفی بود اما جان مردم یک شهر رو با کشتن شاه دیوانه نجات داد اما آخر سریال مثلا مثبت شد ولی فقط به فکر جان سرسی بود. آخر سریال برین توی کتاب جوری ازش نوشت که انگار کار قهرمانانه ای کرده در حالی که نکرده. مثلا اون جا که جافری داشت جیمی رو مسخره میکرد به خاطر صفحه ی سفیدش توی اون کتاب، باید یک کار درست می کرد اما نکرد و بی توجه به شهر رفت به سراغ سرسی که قبلا از دست رفته بود.
    آخ! واقعا در مورد زخمی که فصل هشتم به ما زد با شما موافقم. من یک بار این سریال رو دیدم و همیشه دلم میخواست با پایان فصل هشت یک بار دیگه ببینم اما توانش رو ندارم واقعا.
    وای واقعا لیبراسیم میانمایه عالی بود. ای کاش تیتر مطلب میذاشتین!

  2. چقدر سریال چیزی رو نشون میده که واقعا نیست. از سانسا که هفت فصل خباثت ندیدیم ازش، بدجنسی نشون میده و از زبان بقیه می شنویم باهوش و باسیاست.
    از آریا که در صحنه ی باشکوه فصل هفتم از زبان ند استارک میگه گرگ تنها از بین میره و گله زنده می مونه، می بینم که داره همه چیز رو ترک میکنه. انگار ده ها سال توی وینترفل بوده و حوصله ش سررفته. (فکر کنم به خاطر اسپین آف ساختن از سریال با محوریت آریا این پایان پیشنهاد شده)
    از تیریون که هیچ ذکاوتی ندیدیم، باید قبول کنیم که باهوشه.
    سندور کلگان هیچ شخصیتش تغییر نکرد از اول تا آخر قصدش نجات برادر بود. لامصب دنیا رو نجات دادی الان مشکلت برادرته که اون هم می فهمیم تبدیل به هیولا شده. زنده موندن این هیولا عذاب و انتقام بهتری نبود؟
    آریایی که پسرای والدر فری رو پخته بود حالا با یک جمله عوض میشه. اما یک سوال چرا همون قلعه ی وینترفل این حرف رو به آریا نزد؟
    جالبه که این همه سعی کردند ملت رو غافلگیر کنند اما قابل پیشبینی ترین اتفاق یعنی نبرد این دو تا برادر رو حذف نکردند.

  3. به نظرم این چیزی که در آخر پادکست گفتید خیلی زیاده روی بود. باز هم زیاد اونها رو باهوش فرض کردین. اونها زیاد به این پایان فکر نکردند. اونها دوست داشتند فمینیست باشند اما بلد نبودند مثلا سانسا رو به شکل مضحکی پادشاه شمال کردند کاری که ند استارک و راب استارک و جان اسنو نتونسته بودند.

  4. یک موضوع در پادکست جایش خالی بود. اگر این سازنده ها تا این حد کم هوش و نادان هستند پس ارزش سریال در فصلهای ابتدایی برای کیه؟ من باور نمی کنم فقط به این که کتابهای جرج آر مارتین آماده بوده ربط داشته باشه.

    1. همان‌طور که گفتیم اگر مشکل مسیر پایانی ایدیولوژیک باشد دیگر به هوش نویسنده‌ها ربط ندارد بلکه به اراده‌ی صاحبان سرمایه ربط دارد.

  5. ولی من فکر نمی کنم ایدئولوژیک باشد. شما اگر اخبار و حواشی و پشت صحنه ها و توضیحات رو نگاه کرده باشید احتمالا ایدئولوژی را کنار میگذارید.
    چقدر توی نظراتی که نوشتم اشتباه داشتم!

  6. سلام. ممنون بابت پادکست.
    در مورد صحبت‌های پایانی‌تان و نقش احتمالی سرمایه‌گذارها برای از بین بردن تم فمینستی سریال، تردید دارم. شاید این صاحبان سرمایه ذاتا آدم‌های ضد زن و سنتی باشند (و حتی مثل واینستینِ دموکرات، متجاوز از آب دربیایند) ولی حداقل عملکردشان در این سال‌ها، چنین نبوده. هالیوود در سال‌های اخیر سعی کرده خودش را مدافع حقوق زنان، قربانیان تجاوز و اقلیت‌های نژادی، مذهبی و جنسی، نشان دهد (شاید با هدف این‌که آراء دموکرات‌ها در انتخابات‌ها بالا برود).
    همین شبکه HBO سریال «دروغ‌های کوچک بزرگ» را عرضه کرد که مضامین اصلی‌اش «خشونت خانگی»، «تجاوز» و «استقلال زن‌ها» است و اتفاقا بیش‌تر جوایز (ایمی، گلدن گلوب و…) را درو کرد (و جالب اینکه در گلدن گلوب آن سال همه حاضران در حمایت از قربانیان تجاوز، مشکی پوشیده بودند). سریال‌های پر جایزه دیگری مثل «سرگذشت ندیمه» و «خانم میزل شگفت‌انگیز» (که دوست‌شان ندارم) هم به شکلی کاملا آشکار و حتی شعاری، روی چنین مفاهیمی انگشت گذاشته‌اند.
    ضمنا در سال‌های اخیر حتی در تجاری‌ترین بخش هالیوود، شاهد ظهور اولین ابرقهرمان‌های زن (کاپیتان مارول و واندروومن) و سیاه پوست (بلک پنتر) بوده‌ایم. نامزدهای اسکار هم عمدتا چنین مضامینی دارند (سال قبل «روما» که خودتان هم به مضامین فمینستی‌اش اشاره کرده بودید توسط نت فلیکس تولید شد).
    نقل قول خانم ثمینی از دوست‌شان (در آمریکا هیچ‌گاه یک زن رئیس جمهور نمی‌شود) هم به نظرم چندان صحیح نبود. کلینتون در انتخابات 2016، سه میلیون رای بیش‌تر از ترامپ آورد (یعنی اکثریت مردم آمریکا به یک زن رای دادند) و فقط به خاطر قوانین خاص انتخابات آمریکا، شکست خورد. اگر چند دهمِ درصد رای بیشتر در میشیگان و پنسیلوانیا آورده بود، رئیس جمهور آمریکا شده بود. همین حالا هم رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نانسی پلوسی است.

    1. چیزی که می‌گویید ویترین ماجراست. هنوز هم در هالیوود دستمزد زن‌ها بسیار پایین‌تر است. هنوز استفاده ابزاری از زن در تبلیغات بیداد می‌کند و ماجرای هاروی وینستین بعد از چند دهه تازه همین اواخر رو شد. ممنوعیت حق سقط جنین در بسیاری از ایالت‌ها تکان‌دهنده است. فمینیسم هنوز راه درازی تا موفقیت فاصله دارد. قدرت جامعه مردسالار حتی در غرب خیلی زیاد است

  7. سلام
    من سال‌هاست شما دنبال می‌کنم، می‌آموزم و از عشق‌تون به سینما و تصویر لذت می‌برم
    ولی
    نسبت حس من به این پادکست مثل نسبت حس شما به پایان بازی تاج و تخت هست
    برام به شدت ناامید کننده و عجیب بود
    هر آن چیزی که من در سریال شاهکار دیدم شما براتون مضحک و بی‌منطق بود
    شاید در محدوده دقیقه‌های 38 تا 46 که مربوط به بخش ساخت بود می‌تونم تا حدی باهاتون موافق باشم
    نمی‌دونم چرا نگاهی به مناسبت قدرت با فرودستان، نسبت فانتزی(در سطح روانشناختی) و مرگ، لذت و مرگ، سرنوشت دوری بشر، ایدئولوژی و …. نداشتید.
    دقیقه 54 شده من دارم سرمو میکوبم به دیوار :))) بن‌بست ایدئولوژیک؟؟ اتفاقا پایان شاهکار سریال در سطح ایدئولوژی و تاریخ هست.

    دقیقه 57 : از اینجا به بعد دیگه صحبت‌های خانم ثمینی و همراهی شما خیلی عجیب و غریب میشه. پناه بردن به تئوری توطئه در نقد؟ کودتا؟؟؟

    امیدوارم شاید پس از گذشت زمان، شما بتونید اون چیزی رو که من دیدم، ببینید یا من به فهم شما از این سریال برسم. تا اون زمان همچنان شما رو دنبال می‌کنم، می‌آموزم و لذت می‌برم. ارادت و ممنون.

  8. بعد از این پایان کاریکاتوری سریال بازی تاج و تخت ، بسیاری این پایان عجیب رو با فصل پایانی سریال Breaking Bad و به ویژه چند قسمت آخر این سریال مقایسه کرده و از آن به عنوان نمونه درخشان پایان‌بندی یک سریال یاد کردند. به سریال‌های دیگر از جمله The Sopranos هم اشاره شد. آیا شما این دو سریال رو دوست داشتید؟
    و اگر امکانش هست مطلب یا پادکستی در مورد بهترین سریال‌هایی که مشاهده کردید تهیه کنید یا به اختصار به نام این سریال‌ها اشاره کنید بسیار سپاسگزار خواهیم بود.

    1. من این دو سریال را ندیدم ولی مثلا فرندز به‌نظرم پایان قابل قبولی داشت. مینی‌سریال‌هایی مثل تراست هم نمونه‌های درخشانی هستند

      1. سلام
        سریال تراست واقعا جذاب و درخشان است. البته هنوز تمامش نکرده ام.
        به نظر شما تراست یک سریال پست مدرن هست؟ به خاطر ارجاع به فیلمها و وقایع تاریخی، حرف زدن شخصیتها رو به دوربین، تقسیم قاب تصویر که در فیلمهای پست مدرن دهه نود رایج بود؟

  9. به نظرم بریکینگ بد رفته رفته حتی بهتر شد. حتی اسپین آفش از خودش بهتر شده. اما به هر حال از اول سریال گام کوچکتری نسبت به بازی تاج و تخت برداشت.

  10. سلام.دلیل اصلی ناراضی بودن اکثر هواداران اینجایی از اتفاقات فصل آخر علاوه بر مسایل فنی(که به جای خود قابل بررسی هستند)تفاوت بنیادین بین ما وآنها(سازندگان سریال به عنوان سخنگویان جهان فرهنگی غرب)در جهان بینی است و به نظر من این فاصله ی بعید، مایه ی تاسف و دلسردی از آینده (بدلیل تصمیمات بزرگی که در آینده ای نه چندان دور ناگزیریم بگیریم) است.

  11. یک چیزی که منو بسیار ناراحت کرد بلایی بود که بر سر شخصیت سر ادمور تالی آوردند. یعنی این آدم با این همه اتفاق و تراژدی عروسی خونین اصلا نباید چنین شخصیتی داشته باشه. فقط برای این که قاطعیت سانسا رو نشون بدن همچین دیالوگهایی نوشتند.
    وقتی جیمی لنیستر برای این که ریوران رو بگیره از ادمور تالی استفاده کرد معلوم بود این آدم دیگه اون آدم سابق نیست.

  12. جرج مارتین چند سال پیش در مصاحبه ای گفته بود جمع کردن پیرنگ گسترش یافته در 5 فصل اول نیاز به 7 فصل دیگر داشت. منتها HBO زیر بار 12 فصل نرفته بود و خواسته بود در هشت فصل کار را جمع کند. البته همانطور که هر دو عزیز به درستی اشاره کردید، همین “جمع کردن” را هم میتوانست به شیوه بهتر و آبرومندانه تری انجام بدهد.
    اشاره به داعش و شباهتش به وایت واکرها هم جالب بود. یاد این مقاله ایشان تارور در واشینگتن پست افتادم: https://wapo.st/2XkGUq6
    از اوایل فصل 6 (که باید سال 2014-2015 یعنی سال ترکتازی داعش و اقمارش در خاورمیانه و اروپا نوشته و ساخته شده باشد) جان اسنو و همراهانش چهره ای شبه امریکایی به خودشان گرفتند. چند جا در دیالوگهای بیانیه مانند سر داوس سیورث این کدخدامنشی به سبک امریکایی توی چشم میزد. من فکر میکنم اگر هنوز حکومت و جنبش داعش ادامه داشت شاید در فصل آخر هم دخل وایت واکرها نمی آمد و جنگشان نیمه کاره میماند! در کل فکر میکنم آن اشاره های اواخر پادکست کاملا درست باشد و اصلا هم تئوری توطئه ای نیست. سریال به مرور از اثر ادبی مورد اقتباسش جدا شد و خواست مایه هایش را با الهام از اخبار و تحولات سیاسی روز، آن هم با بازنمایی ایدئولوژیک رسانه های جریان اصلی بگیرد و کارش به اینجا کشید. مضحکتر اینکه حتی از شبیه سازی جدال هواپیماها با اژدها هم دریغ نکرد.

You cannot copy content of this page