وقتی ویل اسمیت با عصبانیت به روی صحنهی اسکار رفت و به کریس راک، بابت شوخی با موی کوتاه زنش، ضربه زد، لطمهاش فقط به صورت راک نبود بلکه بسیار پردامنهتر بود. با این یک ضربهی متعصبانه، او هم خشونت را ترویج داد، هم موقعیت زنها را تقلیل داد، هم به صنعت سرگرمی توهین کرد، و هم کلیشههای مربوط به جامعهی سیاهان را تثبیت کرد.
بحث مفصلیست. بیایید از فکتها شروع کنیم: راک به زن اسمیت، جیدا پینکت اسمیت، کنایه زد که قیافهاش شبیه دمی مور در فیلم GI Jane (ریدلی اسکات، ۱۹۹۷) شده، فیلمی که در آن مور سرش را تراشیده بود. جیدا پینکت اسمیت دچار بیماری آلوپسیست، که باعث ریزش مو میشود. بسیار خب، درک میکنم که احتمالا این شوخی از نظر اسمیت بامزه نیامده. اما مراسم اهدای جوایز هالیوود به طور سنتی جاییست که در آن دربارهی سلبریتیها چیزهای بدتر از این هم گفتهاند، به عنوان راهی برای کمرنگ کردن این حقیقت که این مراسم اساسا گردهمآیی میلیونرهاییست که به هم جایزه میدهند تا به کسب و کارشان رونق بدهند تا پول بیشتری دربیاورند.
اسمیتها میتوانستند مودبانه به این شوخی بخندند یا با خشم به راک چشمغره بروند. اما اسمیت حس کرد لازم است برخیزد و مقابل چشم همکارانش و میلیونها نفر در سراسر دنیا، به مردی دیگر ضربه بزند، بعد برگردد سر جایش و داد بزند: «اسم زن منو توی دهن کوفتیت نیار.» آن هم دو بار.
بعضیها عمل اسمیت را رمانتیک تلقی کردهاند که شوهری عاشق، از همسرش دفاع کرده. تیفانی هدیش، که در فیلم سفر دختران (مالکوم دی. لی، ۲۰۱۷) با جیدا همبازی بوده، عمل اسمیت را ستایش کرد و گفت: «برای من این زیباترین چیزی بود که تا به حال دیدهام چون باعث شد به این باور برسم که هنوز هم آن بیرون مردهایی هستند که به زنها، همسرانشان عشق میورزند و برایشان اهمیت قائلاند.»
درواقع برعکس است. سیلیِ اسمیت یک سیلی به زنها هم بود. اگر راک حملهای فیزیکی به پینکت اسمیت کرده بود، میشد از مداخلهی اسمیت استقبال کرد. یا اگر او سر جایش نشسته بود و آن جملهی تهدیدآمیز بعد از سیلی را فریاد میزد، میشد آن را غیرضروری ولی قابل درک تلقی کرد. اما با ضربهای که به راک زد، اعلام کرد که زناش ـ حتی در مقابل «کلمات» ـ قادر به دفاع از خودش نیست. با توجه به همهی چیزهایی که در این سالها از پینکت اسمیت دیدهام، او زنی باهوش است که قادر است دستتنها از پس یک شوخی ناموجه در مراسم اسکار بربیاید.
این رویکرد حمایتگرانهی پدرسالارانه زنها را صغیر تلقی میکند و آنها را به دختران بیپناهی تقلیل میدهد که نیاز دارند مردهایی قدرتمند و قویهیکل از شرافتشان دفاع کنند وگرنه ممکن است از این بخارهای مسموم غش کنند. اگر واقعا این کار را به خاطر همسرش کرد، و نه از سر نیاز برای اثبات موقعیت خودش، باید به عواقب واکنشهای منفی حاصل از این عمل فکر میکرد که از خود آن شوخی خوشخیم بسیار وخیمتر بود. این ملاحظه میتوانست دفاع از همسرش و احترام به او تلقی شود. این «زنها نیاز به مرد دارند تا ازشان دفاع کنند» همان توجیهیست که محافظهکارها از آن استفاده میکنند تا قوانینی تصویب کنند در محدود کردن سقط جنین و اقلیتهای جنسی.
از سیلی بدتر سخنرانی پر از اشک و آه اسمیت بود هنگام دریافت جایزه در دفاع از خودش، که در آن پای همهی زنهای فیلم شاه ریچارد (رینالدو مارکوس گرین، ۲۰۲۱) را وسط کشید که از آنها دفاع کرده. حمایتگر که جلوی پانزده میلیون نفر دربارهی عملش لاف نمیزند. این کار را به عنوان تبلیغ فیلم نمیکنی و ادعا میکنی چهقدر شبیه شخصیتی هستی که بابت بازی در آن نقش جایزه گرفتهای. با استفاده از این زنها به نشانهی فضیلت، درواقع داشت از آنها بهرهبرداری میکرد به نفع خودش. اما معلوم بود که این حرفها توجیهیست برای خشونتاش. ظاهرا آدمهای زیادی نیازمند حمایت اسمیت هستند و اینها گاهی آنقدر زیادهروی میکنند که باید به آنها ضربه زد.
میراث این خشونت اسمیت چیست؟ عمل او بازگشتی بود به آموزههای سریال اکشن کبرا کای (۲۰۱۸) که «قدرت برحق است» و «حرف زدن کار بازندههاست». فراموش نکنیم که این فلسفهی مردمحورِ جان وینی در دو فیلم نمود پیدا کرد که در آنها وین زنها را کتک میزد تا به آنها درسی بدهد. پسرهای جوان ـ بهخصوص پسرهای سیاه ـ وقتی میبینند قهرمان سینماییشان نهفقط مردی دیگر را بابت یک شوخی کتک میزند، بلکه بعدتر این عمل را اینطور توجیه میکند که ابرقهرمانی حمایتگر است، مصممتر میشوند که از او تبعیت کنند. شاید غمناکترین مصداقش توئیت جیدان اسمیت (پسر ویل اسمیت) باشد: «روش ما اینه.»
جامعهی سیاهان هم از این عمل اسمیت ضربهای مستقیم متحمل شده. یکی از مهمترین بحثهای رایج در میان حمایتگران نژادپرستی سیستمی در آمریکا این است که سیاهها به خشونت بیشتر گرایش دارند و کمتر میتوانند احساسات خود را کنترل کنند. اسمیت با عملی مثالزدنی که خوابش را هم نمیدیدند، به دشمن آرامش خیال داد. جنین پیرو، مجری فاکس نیوز، بدون معطلی با بیان این که اسکارها «سپر محافظ نیستند» تعبیری کاملا نژادپرستانه ارائه کرد. اگر برد پیت به ریکی جرویس [مجری و بازیگر سفیدپوست] سیلی میزد چه میخواست بگوید؟ اینجا رودیو درایو [محلهی لوکس بورلی هیلز] نیست؟ حالا دیگر خیلیها مشغول تجدید قوا هستند تا مبارزهشان را برای به حاشیه راندن آمریکاییهای آفریقاییتبار و بقیه از طریق رای سرکوبگرانه ادامه دهند.
از نظر لطمهای که به کسبوکار سرگرمی وارد شده، خشونت اسمیت تهدیدیست برای همهی کمدینهایی که از حالا به بعد باید نگران باشند که هر کنایه یا شوخی توهینآمیزی میتواند به خشونت منتهی شود. چه خوب که دان ریکلز، بیل بر، یا ریکی جرویس آنجا نبودند. کتی گریفین کمدین توئیت کرد: «حالا همهی ما باید نگران باشیم که کی میخواهد در کلوبها و سالنهای کمدی ویل اسمیتِ بعدی باشد.»
نکتهی روشن این بود که کریس راک که آشکارا غافلگیر شده بود توانست خودش را با پختگی و وقار کنترل کند. ای کاش سخنرانی اسمیت هم هنگام دریافت جایزه ـ به جای توجیههای حاکی از خودبزرگبینی ـ همان وقار و پختگی را نشان میداد و از راک صمیمانه عذرخواهی میکرد.
من سالها پیش سر صحنهی فیلم Fresh Prince of Bel-Air 28 (اندی بروویتس/سوزان بروویتس، ۱۹۹۰) با ویل اسمیت آشنا شدم. و بعدتر به خانهاش رفتم. ازش خوشم میآید. جذاب، صمیمی، و بامزه است. طرفدار جدی فیلمهایش هستم. بازیگری کارکشته و متعهد است که شایستهی ستایشهاییست که نثارش شده. اما حالا دیگر سخت است تماشای فیلم بعدیاش بدون به یاد آوردن این پرفورمنس غمناک.
دلم نمیخواهد بابت همین یک اشتباه، البته بزرگ، مجازاتش کنند یا طردش کنند. فقط میخواهم ماجرایی عبرتانگیز باشد برای بقیه که رفتار بد خودشان را رمانتیک یا مایهی مباهات نکنند. و دلم میخواهد اسمیت مردی باشد که واقعا از بقیه حمایت کند، با اعتراف به لطمهای که به دیگران زده.
بعد تحریر: اندکی بعد از انتشار این نوشته ویل اسمیت با یادداشتی از کریس راک، آکادمی، و تماشاگران عذرخواهی کرد.
۲۹ مارس ۲۰۲۲
کریم عبدالجبار، اسطورهی بسکتبال آمریکا در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی.
کریم عبدالجبار (نویسنده) و ویل اسمیت سر صحنهی فیلم
Views: 8282
19 پاسخ
خیلی خوب و به موقع. ممنون
چقدر این متن ناراحت کننده و دور از اندیشه هست
نباید از هر اتفاقی یه اساسی چید
چقدر این صحبت با صحبت تحریم کنندگان جشنواره فجر شباهت داره
جشنواره دستمال کشها
جشنواره میلیونر ها
کسانیکه توی این جشنواره ها مقام کسب کردند مخصوصا بازیگران بدون استثنا پاسخ تلاش و
تعهد و تخصص خودشون رو میدن
این حرفها خیلی……
اصلا متوجه منظورتان نشدم
این نوشته نشان سر سپردگی و حماقت نویسنده است سرسپردگی که باعث شده کریم عبدالجبار در مقابل کشته شدن سیاه پوستان در میادین آمریکا سکوت کند اما در مقابل حرکتی باطل از دلقکی لوس به نام راک شروع به چرب زبانی کند ایشان اگر مدافع حقوق سیاهان و احترام و حرمت سلبریتی های رنگین پوست است باید همه جا مدافع باشد نه مصلحتی و صرفا برای خوش آمد سردم داران کشورش
نکتهی اصلی ماجرا خشونت فیزیکی ویل اسمیت است. همین. تعابیری مثل “دلقک”، “چربزبانی” “حماقت” و “سردمداران” و غیره کامنت شما را کاملا جهتدار کرده. چیزی که میشود از این نوشته یاد گرفت “انصاف” است و البته ادبیات خوب.
بسیار استادانه و منصفانه نوشته شده بود .. درود بر کریم عبدالجبار و سپاس از شما جناب اسلامی و همچنین خانم نگین کیانفر که این سایت و متن مزبور رو استوری کرده🌹🌹🌹 .
چطور شماها ادعا میکنید که باید به فلان زن (همسر خودش) حق میدادیم برای دفاع از خودش تصمیم بگیره در حالیکه خودتان دارید همان کار را میکنید در حالیکه ان زن به شما حتی ربطی هم نداره. اگر کسی باید کار ویل اسمیت را زیر سوال ببره اول از همه همان جیدن هست و در درجه ای بعد و با فاصله، زن ها. نه شما. پس به قول ریچل گرین: نو یوتـِرس، نو آپینین.
هرچند ویل اسمیت بعد از دیدن ناراحتی همسرش بود که دیگه نخندید و رفت کریس رو سر جاش نشوند.
🔥🔥🔥.
ضمنا، شاید سیلی، زیاده روی باشه اما همین برخورد فیزیکی بود که باعث شد کریس دیگه بحث رو ادامه نده. این شوخی هم به لحاظ انسانی و هم قانونی نابجا بود. چون نه با یک فرد عادی بلکه با بیماری ه فردی که داره با یک مشکل جسمی دست و پنجه نرم میکنه و به اندازه کافی تحت فشار هست شوخی کرد. در واقع سواستفاده ابزاری و آزار کلامی داد. نه شوخی.
برخورد فیزیکی در واکنش به حرف (حتی ناسزا) هرگز قابل توجیه نیست. از طرف هیچکس. همهی رانندههایی که توی خیابان کتککاری میکنند برای خودشان توجیه دارند (اغلب ناسزا). عملشان مطلقا غلط و غیرقابل قبول است. ته این مسیر میرسد به سربریدن و آدمکشی و قطع عضو.
خواندم و آموختم…
سیلی اسمیت تنها یک سیلی در یک مراسم خاص نبود ، این سیلی ابعاد گسترده تری داشت ، میشود به سکوت حضار اشاره کرد که در ادامه ضربه و چهره غم بار کریس هنوز میخندیدند ، بقول آقای جیم کری نمیشود پاسخ فیزیکی به کسی داد که فقط از کلمات برای شوخی استفاده کرده ، پس معنای آزادی بیانی که سالها ما را بخاطرش تحقیر میکردند کجاست ؟
هالیوود هم بوی آزادی نمیدهد
جایی که ما زندگی میکنیم انگار جایگاه بخشش نیست
کسی که هم می نویسد هم تهیه میکند هم بازی میکند هم جایزه میگیرد باید روحیاتش هم ستایش جایزه باشد آن هم هنرمند!
درکل عمل ویل ناپسند بود ولی قابل بخشش…
اینکه آقای اسمیت خشونت کلامی مجری برنامه را با خشونت فیزیکی جواب داده قابل قبول نیست.
ولی شیوهی استدلال این نویسنده هم واقعاً بیجاست.
واقعاً نمیشه از اینکه آقای اسمیت نسبت به خشونت نسبت به همسرش واکنش نشان داده (ولو با خشونت فیزیکی) نتیجه گرفت که باعث شده زنها ضعیف و ناتوان در دفاع از خودشون جلوه داده بشن.
از طرفی دیگه چرا بر خشونت کلامی که مجری به خرج داده، نام شوخی گذاشته میشه؟
به نظرم میرسه که این نویسنده خودش معتقد بوده که زنها ضعیف و ناتوان در دفاع از خودشون هستن. در عین حال از این وضعیت زنان نیز و افکار خودش هم ناراحت بوده. دیده موقعیت خوبیه که یه متن انتقادی بنویسه تا وایرال بشه، اومده دو چیز که ربطی به هم ندارن رو با استدلالی بیجا بهم ربط داده. واقعاً که!
اگه کسی میخواد این اتفاق رو بهانهای برای دفاع از حقوق زنان ببینه، اولاً باید بگه مجری غلط کرد یک فرد بیمار رو سوژهی شوخی خودش کرده. از طرفی هیچ حرفی هم نباید از زنان بزنه. دوماً نباید پای زنان رو به این ماجرا باز کنه. همین که بگه چرا با یک زن شوخی کردی یا چرا نسبت به یک زن خشونت کلامی داشتی یا چرا بجای یک زن به خشونت واکنش نشان دادی، یعنی نگاهی جنسیتزده داره. اگه یک مرد مورد خشونت کلامی قرار میگرفت و زنش بلند میشد و توی گوش مجری میزد، باز هم چنین تحلیلها و واکنشهای ارائه میشد و بروز میکرد؟ من بعید میدانم. در چنین صورتی میگفتند جامعه از مردسالاری عبور کرده و اکنون زنان نیز میتوانند از مردها دفاع کنند.
به هر حال اتفاقی است که افتاده. خشونت فیزیکیای که صورت گرفته قابل قبول نیست. اما قبل از اینکه گله و شکایتی نسبت به آقای اسمیت مطرح بشه، باید از آقای راک پرسید که چرا تفاوتی که ناشی از یک بیماری بوده رو سوژهی شوخی کردی؟ چرا خشونت کلامی داری؟ آیا واقعاً در مجریگری اینقدر ناتوانی که جز با خشونت کلامی نمیتونی برنامه رو جلو ببری؟
اینکه به اشتباه آقای اسمیت بیش از اشتباه آقای راک پرداخته بشه، تهش به اینجا میرسه که سربهسر گذاشتن معلولین با استفاده از تفاوتهاشون، به جای اینکه خشونت تلقی بشه، شوخی تلقی میشه و زشتیش از بین میره. و شمایی که این متن را ترجمه کردهاید و در بیشتر خوانده شدن آن نقشی ایفا کردهاید، در چنین اتفاقی نسبت به معلولین و بیماران سهیم هستید.
به خشونت فیزیکی بیشتر باید پرداخت چون مشت زدن (در واکنش به حرف) کار لاتهاست. هر کسی که میخواهد باشد و هر توجیهی که میخواهد داشته باشد.
روش شما حتی سبب کمرنگ شدن خشونت هم نمیشه. چون بجای پرداختن به ریشه و متوجه کردن مخاطبان با ریشهی مسئله، به برگ و میوهی خشونت میپردازید.
پرداختن به برگ و میوهی خشونت اشکالی نداره. خوب هم هست. جامعه رو متوجه زیانها میکنه. ولی زمانی که ریشه انکار میشه یا حداقل گفته نمیشه، هیچ وقت شاهد کمرنگ شدن خشونت نخواهیم شد.
برگ و میوه را همه میبینند. این ریشه است که مخفی است و نیاز به روشنگری دارد. به همین دلیل باید به ریشه بیشتر پرداخته شود.
میگویید مشت زدن کار لاتهاست. اگر آقای اسمیت آرامش خودش رو حفظ میکرد اما وقتی پشت میکروفن قرار گرفته بود، یه تفاوت بین اعضای خانواده آقای راک پیدا میکرد و سوژهی شوخی (بخوانید خشونت کلامی) میکرد، لات بازی نبود؟ قابل قبول بود؟
به هر حال در این سناریو نیز آقای اسمیت خشونت کلامی دارد. چرا این لات بازی نیست؟
اشکال دیگری نیز در نگاه شما به خشونت وجود دارد. به نظر میرسد شما خشونت کلامی را به عنوان مقدمهی خشونت فیزیکی قبول ندارید.
در سناریوی دیگر فرض کنید فردی در سالن نشسته بود و بینیاش را با جراحی شبیه بینی خوک کرده بود، سوژهی خشونت کلامی آقای راک میشد و همهی سالن میخندیدند و او نیز خویشتنداری میکرد واکنشی نشان نمیداد.
این نیز یک تفاوت است که با نوع نگاه شما و نویسندهی مطلب مورد شوخی! قرار گرفته است. آیا قابل قبول بود؟
این دست از سوژه کردنها شوخی نیست. خشونت کلامی است. همین خشونتهای پنهان و نهان هستند که زنجیرهای از خشونتهای بعدی را ایجاد میکنند.
اینها توجیه خشونت فیزیکیست برای لاتها. حتی خشونت کلامی و ناسزای مستقیم و فحش رکیک هم جوابش خشونت فیزیکی نیست. این حرف آخر من است.
در حالی که تو بررسی همچین موقعیت هایی سعی میشه از «فکت» صحبت بشه اما چند تا فکت همیشه از قلم میوفتن. یکیش اینه که بازیگرها یا هنرمندها یا حتی فیلسوف ها لزوما آدم های دانای دوراندیشی نیستند. در مورد بازیگرها که خب خیلی راحت تر میشه این حرف رو زد. چرا همه فکر می کنن یه بازیگر باید لزوما آدم با بینش و دارای قوه ی تشخیص کار درست باشه؟ نظر یه بازیگر در مورد یه موضوع سیاسی چنان دست به دست میشه انگار که فردی با بینشی عمیق و سواد زیاد آنالیزی انجام داده و به نتیجه ای رسیده که همه باید بهش توجه کنن. آقای مهرجویی در عرض چند روز از یه مبارز شجاع تبدیل شد به آدمی که فقط پیش بردن کار خودش براش مهمه. چه توقعی دارین؟ تازه ایشون کارگردانه. مثلا باید فلسفه ای داشته باشه. ویل اسمیت هم یه آدم معمولیه و البته خیلی پولدار. شغلش بازیگریه. هیچ شباهتی ممکنه به نقش هایی که بازی کرده نداشته باشه. چرا انقدر تمرکز روی یه سیلی یه آدم به یه آدم دیگه س؟ براش تحلیل می نویسن. میگین مهمه چون میلیون ها نفر می بینن؟ خب میلیون ها نفر این همه بدبختی رو تو کشورشون می بینن کاری می کنن براش؟ آگاهی عوام از موضوعی چه نتیجه ی عملی داره؟ عوام قصه دوست داره. اینم قصه س. نژادپرست ها رعایت چیزی رو نمی کنن که حالا بخوان با بهونه کردن همچین چیزی خشونت بیشتری به خرج بدن. همین سیلی هم چند روز دیگه از یاد میره. همونطور که کرونا با جنگ اوکراین فراموش شد. شوخی کردن هنریه که اون کمدین نداشت و کنترل خشم هنریه که اون بازیگر نداشت. چیز پیچیده ای نیست. هر دوشون هم آدمن. مثل ما. خشونت در شکلهای خیلی بی پرده تر و با بهونه های مسخره تر از این بروز می کنه و کسی هم ککش نمی گزه. چون معروف و مشهورن شلوغش می کنیم.
مهم ترویج خشونته. نویسنده دربارهی تاثیرش روی جوانها نوشته که ویل اسمیت رو الگو قرار میدن. مشهور بودن مواهب زیادی داره و سلبریتیها باید بدونن سیلیشان فقط یک سیلی ساده نیست. گرچه همان سیلی سادهی یک آدم معمولی هم نباید عادی تلقی بشه. و فراموش هم نمیشه.
بسیار عالی نوشته شده بود .خشونت فیزیکی در هر حال محکومه .
واقعا متن منصفانه و دوراندیشانه نوشته شده است. خیلی هوشمندانه از موقعیت فرهنگ ساز اسکار و سینما در جامعه بحث میکند و بیشتر از عواقب عملکردهای نسنجیده در چنین موقعیت هایی میگوید.