«کارگاه نوشتن» یا «انجمن نوشتن» نام کلاسی بود برای بچههای سالهای اول و دوم دبیرستان که انگیزهی اصلی تشکیلش نفرت قدیمی من از کلاس انشاء بود. (به این نکته قبلا هم اشاره کردهام که) در تمام دوران مدرسه در انشا نوشتن ضعیف بودم، و این برای کسی که بعدها شغلش نویسندگی شد، علامت سوال بزرگیست. …
دسته: صفحه اصلی

اگر رمان را نخواندهاید، این نوشته ممکن است چیزهایی از داستان افشا کند. «خدیجه بعد از سه چهار روز تازه داشت راه میافتاد.» این جملهی اول قصه است، و قصه ترک دوچرخهی خدیجه به راه میافتد، در سراشیبی سنگچین یك كوچه باغ. خدیجه دختركی سبزهوش و پرنشاط است كه مشق دوچرخهسواری میكند. نویسنده با همان …

اولین باری که تولدش را جشن گرفتم هم تنها بودم، درست مثل امشب، همینقدر تنها. آن شب با امشب مو نمیزد، اصلاً امشب همان شب است و فقط تکرار میشود، سالی یک بار، محض موتیف دادن به زندگی ناموزون من. آن شب هم مثل امشب تنها بودم. انگار بنا بوده در همچین شبی تنها باشم، …

موجها هر کدام خاصیتی دارند. بعضی کوتاهاند و خودشان را بیجان میاندازند روی سینهاش، بعضی دیگر گوشهایش را از صدایی خفه پر میکنند و بعد از مکثی کوتاه عقب میکشند و از حفرههای سرش خالی میشوند. آب شور است و پر از خزههای لیز، ماهیهای مردۀ نقرهای با حفرۀ خالی چشمان مدورشان، روی آب شناورند …
اگر میخواهید مطلب (داستان، مقاله، ترجمه…) بفرستید به این نکات دقت کنید: حتما مطلبتان تایپ شده و بیغلط باشد. آن را برای جای دیگری نفرستاده باشید و جایی منتشر نشده باشد. همراه مطالب ترجمه حتما متن اصلی را ضمیمه کنید. اگر روی رسمالخطتان حساس هستید حتما ذکر کنید. (بحث رسمالخط کاملا توافقیست. ممکن است با …

اهل رویاپردازی نیستم. بنابراین در تمام این سالهایی که برای این سایت خودم را (بیشتر به لحاظ ذهنی) آماده میکردم، به اندازهی این ده پانزده روز به تفاوتهای اساسی «سایت» و «مجله» فکر نکرده بودم. مجلهی کاغذی ساز و کار خودش را دارد: شماره به شماره باید دورخیز کنی، سفارش بدهی، تحویل بگیری، آماده کنی …

یک باران میبارد. این تنها چیزیست که تمام کسانی که قبل از رفتن ازشان پرسیده بودیم سرش توافق داشتند، که این موقع سال توی دهلی باران نمیبارد. حالا رسیدهایم به هند، ایستادهایم در محوطهی بیرونی فرودگاه دهلی و چیزی عجیب که شبیه بارانهای تهران نیست از آسمان میبارد و هوا سرد است. مستر راوی (که …

امسال بازار کشفهای غیرمنتظرهی کن رونقی نداشته، اما در بخش «نوعی نگاه»، فیلم اولی چشمگیر، حزنانگیز و نه البته بینقصی بود از کارگردانی که ارزش توجه را دارد. نزدیکی اولین فیلم بلند کانتمیر بالاگوف است، کارگردان جوانی از نعلچیک [شهری در قفقاز]، در جمهوری کاباردینو-بالکاریا در شمال گرجستان که زیر نظر الکساندر ساکوروف تحصیل …

دو روز آخر نمایش آثار چند فیلمساز جنجالی است. حالا که به روزهای آخر رسیدهایم حس میکنم کیفیت فیلمهای نیمهی اول جشنواره خیلی بالاتر بوده و از این نظر در جدول توازنی برقرار نبوده. روز نهم را با فیلم فریبخورده سوفیا کوپولا شروع میکنم. قصهی فیلم در قرن نوزدهم و سالهای جنگ داخلی آمریکا میگذرد. …

وگو آیا از وقتی آمدید به کن توانستهاید خوب بخوابید؟ کم خوابیدم، ولی وقتی خوابم میبرد و بعد از خواب میپرم دلم میخواهد دربارهی فیلمی که چند روز قبل دیدم در دفترچه خاطراتم چیزی بنویسم. راستش به عنوان عضو هیات داوران بیشتر از وقتی که به عنوان بازیگر در جشنواره شرکت میکنم فرصت خوابیدن پیدا …

نقش رئیس هیات داوران بخش مسابقه چهقدر برای شما مهم است؟ چهطور برای این نقش خودتان را آماده کردید؟ افتخار بزرگیست. کن فیلمهای هنری را ارج مینهد، که برای من بسیار مهماند، هم به عنوان تماشاگر و هم فیلمساز. من هر هفته دو بار میروم سینما، بیشتر برای لذت بردن تا قضاوت کردن. اینجا، …

جشنواره از نیمه گذشته و فکر کردن به آن آدم را غمگین میکند. امروز جشن هفتادمین سالگرد جشنواره کن برگزار شد و برای این ضیافت آرتیستها و مولفین بزرگ سینما گرد هم جمع شدند. من پشت سرهم مشغول فیلم دیدن بودم و اخبار جشن را در طول روز پیگیری نکردم. آخر شب که با …

فیلم کوتاه حیوان هفتمین ساختهی برادران ارک این روزها اولین حضورش را در بخش «سینهفونداسیون» هفتادمین دورهی جشنواره کن تجربه میکند. بهمن و بهرام ارک دربارهی جرقهی اصلی ایدهی فیلم از روزی میگویند که پشت درِ مدرسهی ملی نشسته بودند و انتظار میکشیدند برای اجازهی ورود. داخل شدنِ بدون اجازهی گربهای نسبتا کوچک از …

ینمادر همهی دورههای جشنواره کن در مورد یک چیز میشود مطمئن بود. این که نهفقط فیلمهای فرانسوی در جشنواره هست، بلکه فیلمهایی هست که قرار است «خیلی فرانسوی» باشند. «خیلی فرانسوی» به این معنا که آمیزهایاند از ویژگیهای فرهنگی و یک جور غرابتِ رسمی که به مشخصهی بادوامِ سینمای این کشور بدل شده است؛ و …

تمام سال را میشود منتظر چنین شب سینمایی بود: شب میشائیل هانهکه. به کارنامهی پربارش فکر میکنم و اینکه دو دسته فیلمساز بزرگ داریم. گروه اول آنهاییاند که سینمادوستان را شیفته و شیدا میکنند. دسته کمیابِ دوم آنهاییاند که علاوه بر این بر فیلمسازها هم بهشکل بنیادی تاثیر میگذارند. هانهکه از این دستهی دوم است. …

وقتی در صف جنجالیترین فیلم جشنواره انتظارمان برای ورود به سالن دوبوسی بیش از حد طولانی شد کسی بلند داد زد: «کار، کار گدار است». چند ماهیست که موضوع فیلم هولناک به تیتر خبرهای سینمایی فرانسه تبدیل شده، سوژهای داغ درباره رابطه ژان-لوک گدار و آن ویازمسکی در سالهای ساخت فیلم زن چینی. شاید …

شب قبل دیروقت خوابیدهام و صبح قید دیدن اوکجای بونگ جون-هو را میزنم تا در ریتم جنونآمیز فیلم دیدن وقفهای ایجاد کنم. به خودم میگویم تکرارش را فردا میبینی. بهنظرم میرسد بخشهایی از باربارای ماتیو آمالریک را دیشب در خواب دیدهام. بارابارا تلاش یک کارگردان و بازیگر برای ساخت فیلمی دربارهی یک خوانندهی افسانهای فرانسوی …

صبح روز دوم را با فیلم جدید تاد هینز Wonderstruck در سالن گران لومیر شروع میکنم. امسال بخش امنیتی جشنواره برای ورود به کاخ کنترل ویژهای شبیه فرودگاهها در نظر گرفته. همین منجر به تاخیر در ورود و ایجاد ازدحام عجیب و غریب میشود. با اینکه کارتم صورتی و اولویتدار است باز هم آخرین …

ساعت ده صبح فیلم افتتاحیه جشنواره نمایش داده میشود. سالن کاملن پر نیست، اما برای من پر از چهرههای آشناست. هر سال مثل یک آئین سروکلهی همهی ما از جاهای دور و نزدیک پیدا میشود. در این چند سال آنهایی را که شناخته شدهتر هستند به نام میشناسم اما خیلیها را فقط از روی قیافه بهجا …
نام مجلهای که ده سال پیش به تیر غیب گرفتار شد «هفت» بود (به نشانهی هفت هنر)، و نام وبلاگی که بعدتر به سرنوشتی کافکایی دچار شد «هفتونیم» بود (ترکیبی از «هفت» و هشتونیم [فلینی])، و نشریهای که در این سالهای اخیر در آن نوشتهام نامش «24» است. پیشتر در نوشتن دو فیلمنامه نیز مشارکت …

چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ماه، درست دو روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری، هفتادمین دورهی جشنواره کن شروع میشود. کن هفتاد ساله شده، اما همچنان نشانهای از کهولت در نگاه جشنواره به سینما دیده نمیشود. این روزها وقتش است که فرش قرمز پهن شود، سالنها آماده و نسخهی نهایی فیلمها تست شوند. به پرینترها …