زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .
قاتلین «کلمبو»
Click Here
جمهوری وایمار، سینما...
Click Here
Succesion
Click Here
Slide Heading
درباره‌ی فیلم‌هایی از جشنواره تورنتو ۲۰۲۳
Click Here
اسلاید قبلی
اسلاید بعدی

درباره‌ی «جزیره برگمان» (میا هنسن‌لوو)

مجید اسلامی

فیلم تازه‌ی میا هنسن‌لوو شاید برای طرفداران متعصب اینگمار برگمان، کارگردان اسطوره‌ای سوئدی، تا حدی ناامیدکننده باشد. آن‌ها احتمالا انتظار داشتند در فیلمی که چنین عنوانی را یدک می‌کشد شاهد فضاهای برگمانی، تجربه‌ی برگمانی یا دست‌کم رویکرد برگمانی با مصالح داستانی باشند. جزیره برگمان اما فیلمی‌ تابستانی‌ست با رنگ‌های شاد، روابط محترمانه و پر از لبخند و آرامش و تفاهم. دست‌کم در سطح…

درباره‌ی «مموریا» (آپیچاتْپونگ ویراستاکول)

شهریار حنیفه

آن‌طور که نقل است گویا اول‌بار علمی‌تخیلی‌نویسِ آمریکایی رابرت آنسون هاین‌لاین بوده که در مقاله‌ای که سال ۱۹۴۷ در The Saturday Evening Post به نگارش درآورده، از عبارت Speculative fiction استفاده کرده است؛ به انگیزه‌ی جمع‌بندی بی‌چون‌وچراترِ گونه‌ای خاص از گونه‌های قصه‌گویی، که بسیار پُرریشه است و پر دسته و پرمسئله؛ و تعریفی را مطرح کرده که تا به امروز ـ با اندکی…

نگاهی به مجموعه‌ی «از نفس افتاده» کار مرجان ثابتی

امیرحسین سیادت

«من از تصور بیهودگی این‌همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت می‌ترسم» یک میز غذا پس از صرفِ غذا، همراه با بساطی برجامانده‌ بر آن که گویی کسی نیست ــ یا هست امّا نمی‌خواهد یا یارای آن ندارد ــ که جمع‌شان کند. تابلوهای مجموعه‌ی «از نفس افتاده» همگی بازنمودی از این طرح‌اند؛ طرحی آشنا از زندگی روزمرّه که وقتی به واسطه‌ی…

درباره‌ی «پوست» (بهمن و بهرام ارک)

امیرحسین سیادت

تماشاگر وضعیت تماشاگر پوست بی‌شباهت به مادر آراز نیست. پیرزن که عمری افسار جن‌ها را در دست داشته و چم‌وخم مراوده با آن‌ها را می‌دانسته، اکنون رکب خورده و رشته‌ی امور از دستش در رفته است. این بار جن‌ها افسار گسسته‌‌اند تا دوره‌اش کنند و بازی‌اش بدهند. پوست حتی با جدی‌ترین مخاطبانش چنین می‌کند. ای بسا تماشاگری که هم به مولفه‌های ژانر وحشت…

داستان

راضیه فیض‌آبادی

صدای مرد را شنید: «چقدر خوابت سنگینه!»، چشمانش را نیم‌باز کرد. صبح‌ها نمی‌توانست چشمانش را مثل قدیم‌ها ناگهان باز کند. از وقتی عمل کرده بود، پلک‌هایش به هم می‌چسبید، باز نمی‌شد. صبح‌ را از لای یک نوار باریک می‌دید. از همان نوار باریک، مرد را دید که نزدیکش آمد و کنارش دراز کشید. زن گفت: «ساعتم را کوک کرده بودم، شیش شده مگه؟»…
عکس: شکوفه ثابتی

گفت‌وگوی نغمه ثمینی و مجید اسلامی

«آتابای» (نیکی کریمی) از مهم‌ترین فیلم‌های این سال‌های سینمای ایران است. همزمان با اکران عمومی فیلم، این گفت‌وگوی تحلیلی را به آن اختصاص داده‌ایم. اگر ساوندکلاود باز نشد. پادکست را این‌جا گوش کنید (یا می‌توانید دانلود کنید).   chahaarpodcast10 · Naghmeh Samini & Majid Eslami about Atabai Visits: 1293 مطالب مرتبط: پادکست درباره‌ی فیلم‌های جشنواره ۹۸ گفت‌وگوی مجید اسلامی با رضا میرکریمی پادکست…

به بهانه‌ی قاب‌های متغیر «تومان» (مرتضی فرشباف)

کسری کرباسی

  یک  قاب را می‌توان عنصری برای مرزبندی یک منطقه یا یک سطح معین دید. برای تأکید بر جایی مشخص از جهان بصری. شبیه یکجور استعاره یا صنعت ادبی.   الشاندرا آی کینتاس [۲]   جهان توئین پیکس دیوید لینچ در شروع، جهانی بود ثبت شده روی نگاتیو ۳۵ میلی‌متری، ترکیب‌بندی یا درواقع compose شده در قاب آکادمی/ مربع (۱ : ۱.۳۳). بیست…

درباره‌ی «قهرمان» اصغر فرهادی

مجید اسلامی

  قهرمان نه مثل چهارشنبه‌سوری با دقت دراماتیک مینیاتوری و موقعیت‌های عاطفی شخصیت‌هایش آدم را تحت تاثیر قرار می‌دهد، نه مثل فروشنده آدم را بابت برخی لحظه‌ها و مایه‌ها حرص می‌دهد، نه مثل جدایی و درباره الی با جنبه‌های متناقض‌اش دچار دوگانگی می‌کند، و نه حتی مثل گذشته و همه می‌دانند است که ضعف‌هایش را بشود بابت دشواری پروداکشن و ناآشنایی با فضا…

«صحنه‌هایی از یک ازدواج»

صفی یزدانیان

آقا و خانم مامی‌​یا، پدر و مادر نوریکو، دونفری به گردش رفته‌اند و حالا کنار یک باغچه بیرون ساختمانی نشسته‌اند. از پیش می‌دانیم که پسرشان در جنگ گم شده است، و حالا مثل همیشه‌ی ازو مسئله‌ی خانواده ازدواج نوریکو است. آقای مامی‌یا: امروز واقعا به من خوش گذشت. خانم مامی‌یا (با دست راستش جایی را در آسمان نشان می‌دهد): نگاه کن! بادکنکی رها…

نگاهی به نمایش «چهارراه» بهرام بیضایی

امیرحسین سیادت

چهارراه آخرین نمایشنامه‌ی بهرام بیضایی پیش از جلای وطن، لبریز از نشانه‌هایی‌ست که مخاطب را وسوسه می‌کنند در گوشه‌گوشه‌ی آن ردّ آثار پیشینِ مولّف را بجوید و در ذهنْ مسیرِ پر افت و خیزی را که این نشانه‌ها با آن بالا و پایین و دفرمه شده‌اند مرور کند. با این حال اگر با پیش گرفتنِ مسیری معکوسْ پیِ ردّپای خودِ این نمایشنامه در…

آلیس در سرزمین عجایب

یحیی نطنزی

آلیس با صورتی آفتاب‌سوخته از دور برایم دست تکان می‌دهد. با موهایی طلایی که زیر نور پروژکتورها بیش‌ از همیشه برق می‌زنند. با لباسی مشکی که دامنش روی زمین کشیده می‌شود و هیچ شباهتی به تیپ معمولی‌ و محجوبش در روزهای دانشگاه ندارد. کفش‌های پاشنه‌بلندش را درآورده و روی آسفالت گُر گرفته‌ی بلوار کوازت پابرهنه است. جشنواره به نیمه رسیده اما فقط فیلم‌های…

کریم عبدالجبار

وقتی ویل اسمیت با عصبانیت به روی صحنه‌ی اسکار رفت و به کریس راک، بابت شوخی‌ با موی کوتاه زنش، ضربه زد، لطمه‌اش فقط به صورت راک نبود بلکه بسیار پردامنه‌تر بود. با این یک ضربه‌ی متعصبانه، او هم خشونت را ترویج داد، هم موقعیت زن‌ها را تقلیل داد، هم به صنعت سرگرمی توهین کرد، و هم کلیشه‌های مربوط به جامعه‌ی سیاهان را…

درباره‌ی «جزیره برگمان» (میا هنسن‌لوو)

مجید اسلامی

فیلم تازه‌ی میا هنسن‌لوو شاید برای طرفداران متعصب اینگمار برگمان، کارگردان اسطوره‌ای سوئدی، تا حدی ناامیدکننده باشد. آن‌ها احتمالا انتظار داشتند در فیلمی که چنین عنوانی را یدک می‌کشد شاهد فضاهای برگمانی، تجربه‌ی برگمانی یا دست‌کم رویکرد برگمانی با مصالح داستانی باشند. جزیره برگمان اما فیلمی‌ تابستانی‌ست با رنگ‌های شاد، روابط محترمانه و پر از لبخند و آرامش و تفاهم. دست‌کم در سطح…

درباره‌ی «مموریا» (آپیچاتْپونگ ویراستاکول)

شهریار حنیفه

آن‌طور که نقل است گویا اول‌بار علمی‌تخیلی‌نویسِ آمریکایی رابرت آنسون هاین‌لاین بوده که در مقاله‌ای که سال ۱۹۴۷ در The Saturday Evening Post به نگارش درآورده، از عبارت Speculative fiction استفاده کرده است؛ به انگیزه‌ی جمع‌بندی بی‌چون‌وچراترِ گونه‌ای خاص از گونه‌های قصه‌گویی، که بسیار پُرریشه است و پر دسته و پرمسئله؛ و تعریفی را مطرح کرده که تا به امروز ـ با اندکی…

نگاهی به مجموعه‌ی «از نفس افتاده» کار مرجان ثابتی

امیرحسین سیادت

«من از تصور بیهودگی این‌همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت می‌ترسم» یک میز غذا پس از صرفِ غذا، همراه با بساطی برجامانده‌ بر آن که گویی کسی نیست ــ یا هست امّا نمی‌خواهد یا یارای آن ندارد ــ که جمع‌شان کند. تابلوهای مجموعه‌ی «از نفس افتاده» همگی بازنمودی از این طرح‌اند؛ طرحی آشنا از زندگی روزمرّه که وقتی به واسطه‌ی…

درباره‌ی «پوست» (بهمن و بهرام ارک)

امیرحسین سیادت

تماشاگر وضعیت تماشاگر پوست بی‌شباهت به مادر آراز نیست. پیرزن که عمری افسار جن‌ها را در دست داشته و چم‌وخم مراوده با آن‌ها را می‌دانسته، اکنون رکب خورده و رشته‌ی امور از دستش در رفته است. این بار جن‌ها افسار گسسته‌‌اند تا دوره‌اش کنند و بازی‌اش بدهند. پوست حتی با جدی‌ترین مخاطبانش چنین می‌کند. ای بسا تماشاگری که هم به مولفه‌های ژانر وحشت…
عکس: شکوفه ثابتی

داستان

راضیه فیض‌آبادی

صدای مرد را شنید: «چقدر خوابت سنگینه!»، چشمانش را نیم‌باز کرد. صبح‌ها نمی‌توانست چشمانش را مثل قدیم‌ها ناگهان باز کند. از وقتی عمل کرده بود، پلک‌هایش به هم می‌چسبید، باز نمی‌شد. صبح‌ را از لای یک نوار باریک می‌دید. از همان نوار باریک، مرد را دید که نزدیکش آمد و کنارش دراز کشید. زن گفت: «ساعتم را کوک کرده بودم، شیش شده مگه؟»…

گفت‌وگوی نغمه ثمینی و مجید اسلامی

«آتابای» (نیکی کریمی) از مهم‌ترین فیلم‌های این سال‌های سینمای ایران است. همزمان با اکران عمومی فیلم، این گفت‌وگوی تحلیلی را به آن اختصاص داده‌ایم. اگر ساوندکلاود باز نشد. پادکست را این‌جا گوش کنید (یا می‌توانید دانلود کنید).   chahaarpodcast10 · Naghmeh Samini & Majid Eslami about Atabai Visits: 1293 مطالب مرتبط: پادکست درباره‌ی فیلم‌های جشنواره ۹۸ گفت‌وگوی مجید اسلامی با رضا میرکریمی پادکست…

به بهانه‌ی قاب‌های متغیر «تومان» (مرتضی فرشباف)

کسری کرباسی

  یک  قاب را می‌توان عنصری برای مرزبندی یک منطقه یا یک سطح معین دید. برای تأکید بر جایی مشخص از جهان بصری. شبیه یکجور استعاره یا صنعت ادبی.   الشاندرا آی کینتاس [۲]   جهان توئین پیکس دیوید لینچ در شروع، جهانی بود ثبت شده روی نگاتیو ۳۵ میلی‌متری، ترکیب‌بندی یا درواقع compose شده در قاب آکادمی/ مربع (۱ : ۱.۳۳). بیست…

خواندنی‌های منتخب سایت چهار

این داستان را سال‌ها پیش نوشته‌ام و در شماره‌ی ۲۰۰ ماهنامه فیلم (سال ۷۵) چاپ شد، و بعدتر آن را در وبلاگ «هفت‌ونیم» هم گذاشته بودم. یکی از عزیزترین نوشته‌هایم است. فکر کردم آن را بگذارم این‌جا، برای کسانی که آن را نخوانده‌اند، یا کسانی که از یادش برده‌اند. هر گونه استفاده از این داستان یا نقل آن به هر شکلی ممنوع است….
نتیجه‌ی فیلم دیدن در جشنواره‌ها این می‌شود که بعدش که برمی‌گردی انگار فقط یک فیلم دیده‌ای. این برای کسی که چند سالی‌ست  فکر می‌کند هر فیلمی در عین حال فیلم دیگری هم هست، و فیلم‌ها به هم راه دارند، فرآیند بدی نیست. و وقتی آن کس خودش را منتقد سینما نداند کارش حتی آسان‌تر می‌شود چون خودش را در مقام کسی نمی‌بیند که…
فرانسوی‌ها می‌گویند: «بعد از هامفری بوگارت نباید بارانی پوشید.» منظورشان هم طبعا کاراکترهای بوگارت در فیلم‌هاست، مثل ریکِ کازابلانکا یا فیلیپ مارلوی خوابِ‌ گران یا سم اسپیدِ شاهین مالت. بر کسی پوشیده نیست که آن لباس نهایی که شخصیتِ فیلم به تن دارد معمولا حاصل تفاهم میان سلیقه‌ی بازیگر و کارگردان و طراح لباس و فیلم‌بردار و بقیه است. اما بوگارت خودش هم…
تماشای پنجاه قسمت سریال کلمبو برای من عملا چند ماه طول کشید. شاید دیدن پنجاه قسمت یک سریال دنباله‌دار چندان وقت‌گیر نباشد (می‌شود طی یکی دو هفته این تعداد قسمت را دید)، اما دیدنِ قسمت‌های هفتاد تا صد دقیقه‌ای کلمبو با داستان‌های مجزا و متکی به جزئیات مثل دیدن پنجاه فیلم سینمایی‌ست، البته فیلم‌هایی با قهرمانی ثابت و لحن یکسان و فرمت کم‌وبیش…
  قهرمان نه مثل چهارشنبه‌سوری با دقت دراماتیک مینیاتوری و موقعیت‌های عاطفی شخصیت‌هایش آدم را تحت تاثیر قرار می‌دهد، نه مثل فروشنده آدم را بابت برخی لحظه‌ها و مایه‌ها حرص می‌دهد، نه مثل جدایی و درباره الی با جنبه‌های متناقض‌اش دچار دوگانگی می‌کند، و نه حتی مثل گذشته و همه می‌دانند است که ضعف‌هایش را بشود بابت دشواری پروداکشن و ناآشنایی با فضا…
۲۴ فریم (عباس کیارستمی) چند سالی‌ست که بار حس‌و‌حال نوروز افتاده بر شانه‌های ظریف چند ردیف شیرینی نخودچی‌ چهار‌پر. البته پارسال که این ویروس لعنتی به دنیا حمله‌ور شد، باعث شد همان نخودچی را هم نداشته باشم. درست چهار روز مانده به نوروز، قرنطینه شدیم و عملن در غیاب شیرینی نخودچی، دیگر هیچ چیزِ نوروز شبیه آن شعر دل‌انگیز شفیعی کدکنی نبود؛ نه…

تماس با سایت چهار

چنانچه مایل به ارسال مطالب خود به سایت چهار هستید از این زیر تماس بگیرید

Visits: 8685

You cannot copy content of this page