این تجربهی دوم ضبط پادکست از راه دور است. سریال خانم میزل شگفتانگیز (یا اگر بخواهیم به بازی کلامی عنوان سریال وفادار باشیم میسیز میزل معرکه) به لحاظ کیفی جزو بهترینهای این سالهاست، چه به لحاظ متن و چه طراحی صحنه و بازیگری و کارگردانی. در صورتی که ساند کلاد باز نشد، میتوانید از اینجا گوش کنید (امکان دانلود هم دارد).
خانم میزل شگفتانگیز
The Marvelous Mrs. Maisel
آفریننده: ایمی شرمن پالادینو. بازیگران: ریچل برازناهان (میج میزل)، الکس بورستین (سوزی)، مایکل زگن (جول)، مارین هینکل (رز)، تونی شلهوب (ایب). موسیقی: سم فیلیپز، اریک گورفن. محصول آمریکا. 2017-2020
Views: 1494
6 پاسخ
وااای چقدر خوشحال شدم خانم ثمینی به نقش بچهها اشاره کردند. من در تمام صحنههایی که بچهها حضور داشتند یا نداشتند داشتم حرص میخوردم. حالا برای شغلش و رشد شغلش قابل قبول بود بچهها رو بذاره بره. ولی واقعا آیا لزومی داشت شامش رو با پدر مادرش بخوره بچه.ها تو آشپزخونه با خدمتکار بخورند؟ پدر مادر مهمتر از بچههان؟ بعد اون بچه کوچیکه تنهایی میتونه غذا بخوره؟؟؟ چرا پس ما روزی حداقل یک ساعت باید صرف غذا دهان گذاشتن بچههامون بکنیم؟؟ توی اردوگاه اون همه زمان صرف آرایشگاه و همه کار میکنه نباید یک زمان با بچهها بگذرونه؟ اونجا که دیگه شغلش نیست. تفریحه. بچهها کجان اصلا؟خلاصه من خیلی حرص خوردم از نقش بچهها و بچه داری خانم میزل
البته میج میزل واقعا به بچههایش بیتوجه است، ولی خب این میزان توجهی هم که پدر و مادرهای امروزی (بهخصوص در ایران) به بچهها میکنند پنجاه سال پیش اصلا رایج نبود.
البته منم اصلا انتظار ندارم خانم میزل وقت خاصی برا بچههاش بذاره یا چیزی رو فداشون کنه. ولی یه حداقل صدایی از بچهها باید سر میز شامشون بیاد مثلا. یا توی اون تفریحگاه یه حداقل آثاری باید باشه ازشون
درسته که ۵۰ سال پیش شاید به اندازهی ما وقت نمی ذاشتن برای بچهها، ولی تو زندگی بهوهر حال بچهها جریان دارن.
نویسندهها روی بچهها وقت نذاشتهن.
به این شکل شوخی کردن با رابطهی پدر/مادر – فرزندی و همچنین نقش کودک در خانواده در سالهای دهه ۵۰-۶۰ میلادی، توی سنت جوکنویسی امریکایی خیلی رایجه، مثلا توی اکثر نوشتهها و شوخیهای سداریس ، یا توی خانوادهی گلس (در اکثر داستانهای سلینجر).
البته من سریال رو کامل ندیدم ولی توی قسمتهایی که دیدم، احساس کردم فرزندان میج در آینده او را به عنوان یک مادر همانطوری به یاد خواهند آورد که سداریس مادر خودش یا مادر دوستانش رو به یاد میاره.
يا مثلا اوایل سریال جایی که میج یه صفحه گرامافون میخره تا با حال و هوای استنداپ کمدی بیشتر آشنا بشه، وقتی به صفحه گوش میده، جوکی که کمدین تعریف میکنه اینه: به یه نوزاد میگن ترجیح میدی از شیشه پستونک شیر بخوری یا از مادرت؟ بچه میگه از پستونک، چون دوس ندارم مدام خاکستر سیگار ریخته بشه تو چشمم. خب اینجا هم به یه شکلی از بیتوجهی ، بیمبالاتی و نادیده گرفتن بچهها اشاره میشه.