زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. . . .

گرگ‌ها و کلاه‌ها

  روز آخر است. همیشه بعد از اختتامیه حس می‌کنی جشنواره سوت و کور شده. فجر داخلی هم وقتی نامزدهایش را میانۀ جشنواره اعلام می‌کردند به طرز دل‌گیری خلوت می‌شد و دیگر پرنده پر نمی‌زد در کاخ. امسال اما چارسو خیلی هم خلوت نشده. مهمان‌های خارجی بیش‌ترشان رفته‌اند و رفتن‌شان به چشم می‌آید و همان […]

آلیس در سرزمین عجایب

«تیتوی کوچک» خیال می‌کند آدم‌ها که می‌میرند، می‌روند به سیاره‌ای ناشناخته در کهکشان و می‌‌شود با کامپیوتر سخن‌گویی که عموی دانشمند او اختراع کرده باشان حرف زد. کامپیوتر هوشمند به او می‌گوید شکافی هست در مدار سیاره‌ها که هر بیست‌و‌پنج ‌سال یک‌بار، تنها برای چند دقیقه باز می‌شود؛ شکافی که آن سویش جهانی دیگر است، […]

You cannot copy content of this page