بهبه! رضا میرکریمی واقعا از کارگردانان نازنین ایرانه. سپاس از این گفتوگوی خوب.
چند تا چیز برام جالب بود. اول حساسیت میرکریمی روی نظر منتقدان، فکر کنم از معدود کارگردانان ایرانی هست که اینقدر به منتقدان اهمیت میده. همونطور که خودش گفت اینجا وظیفه منتقدان خیلی اساسیه. یک نقد فکر شده و دقیق میتونه راهگشا استعدادها باشه درحالی که نقد کلیشهای و بیخاصیت میتونه نابودکننده یک راه ، مسیر و یک استعداد باشه.
دوم اینکه کاش بحث الهیات مسیحی را بیشتر باز میکردید. نمیدونم خودش مطالعات مستقیمی داشته یا از طریق بخشی از سنت ادبی ما با اون مفاهیم آشنا شده. چون حس میکنم خیلی توی کارهاش پررنگه. شایدم هم اشتباه میکنم.
سوم پیشنهاد میکنم یک بار هم در مورد کل کارنامه هنری میرکریمی حرف بزنید. حرفهایی که معمولا نمیشه توی فضاهای رسانه ای رسمیتر زد رو پیش بکشید.
چهارم نگاه بامزه غربی ها به ما بود!
با این که فیلم رو ندیدم اما نتونستم از خیر این گفتگو بگذرم.
چرا نسبت به سینما انقدر ناامید هستید آن هم در حالی که اگر نت فلیکس و ساز و کار کنونی کسب درآمدش نبود فیلم روما یا تصنیف باستر اسکروگز ساخته نمی شد؟ در حقیقت آنها دیگر نگران اکران نیستند چون پول را قبل از نمایش به دست آورده اند. به نظرم با موفقیت روما و کسب اسکار به همین روش خود ادامه بدهند.
کیفیت پایین فیلمهای امسال واقعا نگرانکنندهست.
پایان کنونی فیلم عالی است خداروشکر که میرکریمی در پرهیز از کلیشهها این قدر اصرار داشته.
وای آقای اسلامی فلاشبک فیلم را نابود میکرد بدنم لرزید از پیشنهادتان…
فلاشبک بسیار خطرناک بود ولی نمیشود گفت فیلم را نابود میکرد. همچنان که در «تبعید» زویاگینتسف سکانس طولانی آخر چنین فلاشبکیست. برخی آن را هم دوست ندارند ولی من عاشقش هستم.
اگر بحث وظایف منتقدان را آنگونه که رضا میرکریمی عنوان کرد قبول داشته باشیم، پس شما هم در موقعیت مناسب درست واکنش ندادید. مثلا من یادم هست یک سال دایره زنگی فیلم پرفروشی شد و با همه ی ضعفهایی که داشت با شارلاتان و چهارچنگولی فرق میکرد اما شما واکنش خوبی نداشتید.
بحث نادیده گرفتن شاهکارهاست، نه متوسطها. و قضیه وقتی حاد میشود که منتقدی فیلمی را دستکم بگیرد و بعدتر همان فیلم را برای کوبیدن فیلم بعدی فیلمساز به کار ببندد. «دایره زنگی» هنوز هم برای من متوسط است
به نظرم فیلمهایی که برای فروش ساخته می شوند اما سعی نمی کنند به مخاطب باج بدهند و سلیقه ها را ارتقا (تغییر) می دهند شایسته توجه بیشتری اند. چون اگر شکست مالی با نقد منفی هم همراه باشد مسیر فیلمساز را عوض می کند
جشنواره های خارجی موضوع مهم و جذابی است لطفا یک یا چند پادکست را به این موضوع اختصاص بدهید
خیلی مصاحبهی قشنگ و بامزهای بود. تمایل همیشگیم به خواندن متن گفتگوست ولی در چنین پادکستی میفهمم برتری شنیدن چیست: لخت بودن و شنیدن خیلی کلنجارها و حسها ورای محتوای سرراست یک گفتگو.
10 پاسخ
بهبه! رضا میرکریمی واقعا از کارگردانان نازنین ایرانه. سپاس از این گفتوگوی خوب.
چند تا چیز برام جالب بود. اول حساسیت میرکریمی روی نظر منتقدان، فکر کنم از معدود کارگردانان ایرانی هست که اینقدر به منتقدان اهمیت میده. همونطور که خودش گفت اینجا وظیفه منتقدان خیلی اساسیه. یک نقد فکر شده و دقیق میتونه راهگشا استعدادها باشه درحالی که نقد کلیشهای و بیخاصیت میتونه نابودکننده یک راه ، مسیر و یک استعداد باشه.
دوم اینکه کاش بحث الهیات مسیحی را بیشتر باز میکردید. نمیدونم خودش مطالعات مستقیمی داشته یا از طریق بخشی از سنت ادبی ما با اون مفاهیم آشنا شده. چون حس میکنم خیلی توی کارهاش پررنگه. شایدم هم اشتباه میکنم.
سوم پیشنهاد میکنم یک بار هم در مورد کل کارنامه هنری میرکریمی حرف بزنید. حرفهایی که معمولا نمیشه توی فضاهای رسانه ای رسمیتر زد رو پیش بکشید.
چهارم نگاه بامزه غربی ها به ما بود!
با این که فیلم رو ندیدم اما نتونستم از خیر این گفتگو بگذرم.
چرا نسبت به سینما انقدر ناامید هستید آن هم در حالی که اگر نت فلیکس و ساز و کار کنونی کسب درآمدش نبود فیلم روما یا تصنیف باستر اسکروگز ساخته نمی شد؟ در حقیقت آنها دیگر نگران اکران نیستند چون پول را قبل از نمایش به دست آورده اند. به نظرم با موفقیت روما و کسب اسکار به همین روش خود ادامه بدهند.
کیفیت پایین فیلمهای امسال واقعا نگرانکنندهست.
پایان کنونی فیلم عالی است خداروشکر که میرکریمی در پرهیز از کلیشهها این قدر اصرار داشته.
وای آقای اسلامی فلاشبک فیلم را نابود میکرد بدنم لرزید از پیشنهادتان…
فلاشبک بسیار خطرناک بود ولی نمیشود گفت فیلم را نابود میکرد. همچنان که در «تبعید» زویاگینتسف سکانس طولانی آخر چنین فلاشبکیست. برخی آن را هم دوست ندارند ولی من عاشقش هستم.
اگر بحث وظایف منتقدان را آنگونه که رضا میرکریمی عنوان کرد قبول داشته باشیم، پس شما هم در موقعیت مناسب درست واکنش ندادید. مثلا من یادم هست یک سال دایره زنگی فیلم پرفروشی شد و با همه ی ضعفهایی که داشت با شارلاتان و چهارچنگولی فرق میکرد اما شما واکنش خوبی نداشتید.
بحث نادیده گرفتن شاهکارهاست، نه متوسطها. و قضیه وقتی حاد میشود که منتقدی فیلمی را دستکم بگیرد و بعدتر همان فیلم را برای کوبیدن فیلم بعدی فیلمساز به کار ببندد. «دایره زنگی» هنوز هم برای من متوسط است
به نظرم فیلمهایی که برای فروش ساخته می شوند اما سعی نمی کنند به مخاطب باج بدهند و سلیقه ها را ارتقا (تغییر) می دهند شایسته توجه بیشتری اند. چون اگر شکست مالی با نقد منفی هم همراه باشد مسیر فیلمساز را عوض می کند
جشنواره های خارجی موضوع مهم و جذابی است لطفا یک یا چند پادکست را به این موضوع اختصاص بدهید
خیلی مصاحبهی قشنگ و بامزهای بود. تمایل همیشگیم به خواندن متن گفتگوست ولی در چنین پادکستی میفهمم برتری شنیدن چیست: لخت بودن و شنیدن خیلی کلنجارها و حسها ورای محتوای سرراست یک گفتگو.
دیدگاهها بستهاند.